کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

شبیه مه - رویا شاه حسین زاده

شبیه مه شده بودی!
نه می‌شد در آغوشت گرفت
و نه آن‌سوی تو را دید!
تنها می‌شد،
در تو گم شد!
که شدم ...

"رویا شاه حسین زاده"

جان من و جان تو را - مولوی

جان من و جان تو را
هر دو به هم دوخت قضا.
"مولانا"

یک جرعه ز جام تو - مولوی

یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام؟

در عشق تو خون دل حلالست حلال
آسودگی و عشق حرامست حرام.

"مولانا"

بازگشته ام از ترس - راحله شوقی

بازگشته ام
از ترس، از ناامیدی
و در کف دستانم
گلی زیبا می روید
اینک می شنوم
صدای پای رود را
که در رگانم جاریست
و پرندگان تشنه
از چهار سوی تنم
سیراب می شوند
باز گشته ام
از ترس، از ناامیدی
و در کف دستانم
گلی زیبا می روید.

"راحله شوقی جمیل"

عجب از چشم تو دارم - سعدی

عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند.

"سعدی"

روز است ای دو دیده - مولوی

روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن
تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن

"مولانا"

دامش ندیدم - مولوی

دامش
       ندیدم
             ناگهان
               در وی گرفتار آمدم...
"مولانا"

حواست نیست - پویا جمشیدی

افتاده‌ام در ابتدای کوچه‌ای بن بست
از دست دارم می‌روم، اصلا حواست هست!؟

بیرون زدم از خاطراتت برف می‌آمد
من گریه کردم آخر این قصه را باید

بعد از تو فکر روزهای آخرم باشم
بعد از تو فکر ضجه‌های دفترم باشم

بعد از تو چشمم دفترم را آبیاری کرد
بعد از تو تهران پابه‌پایم بی قراری کرد

بعد از تو راهی از جهنم رو به من وا شد
بعد از تو بهمن بدترین میدان دنیا شد

---------

---------

+ دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای آقای امید حسین زاده و خانم راحله شوقی جمیل

--------

متن کامل شعر در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

تو در مسیر زندگی‌ام قرار گرفتی - محسن حسینخانی

تو در مسیر زندگی‌ام قرار گرفتی
و من تنها می‌توانستم
جلوی قلبم را نگیریم
و بی‌هیچ ملاحظه‌ای دوستت داشته باشم
هیچ ماهی یی با باله هایش
نمی‌تواند جریان رودخانه ای را تغییر دهد
تو را دوست دارم
و این خلاف جریان زندگی ست

از ما چیزی نخواهد ماند
اما شاید آنان که
معشوق خود را بیشتر بوسیده اند
از خاکشان گل های بیشتری بروید
باد، وقت وزیدن از کنارشان
مشتی به تبرک بردارد
تا پر کند
حجمی خالی از تنهایی را.

"محسن حسینخانی"

از کتاب: ماهبان