1)
من هر وقت به تو فکر می کنم
ناگهان قشنگ می شوم
پرنده می شوم درخت می شوم
تو همان کسی نیستی
که هر وقت پنجره ای در من می سوخت
با خودم می گفتم
ای خدای من
کجایی که نه تو مرا می بینی
و نه من تو را.
2)
تو
یک روز
در یک جایی
با یک نفر که دیگر دوستت نمی دارد
دلت بسیار برای من تنگ می شود
آن یک نفر منم.
3)
مرا نگاه کن
که چه بوی خوبی می دهم
بس که گل از تکه پاره هایم روییده است
من زخم شریف خودم هستم
زخم حاصلخیز خودم
ای زندگی
من تو را با همه چرک های چسبیده بر تنت
دیوانه وار دوست می دارم.
"فرنگیس شنتیا"
از کتاب: من هم روزی عزیز کسی بودم / چاپ اول: 1402
چرت و پرتا قشنگی بود