اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش
که هر شب با خیالش، خواب های دیگری دارم.
"مهدی اخوان ثالث"
کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
"مهدی اخوان ثالث"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
آمدم یاد تو از دل
به برونی فکنم
دل برون گشت
ولی یاد تو با ماست هنوز ...!
"مهدی اخوان ثالث"
برگرفته از کانال: باران دل
@baran_e_del
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو.، فریب
قاصدک! هان، ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، ای! کجا رفتی؟ ای
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند.
"مهدى اخوان ثالث"
زادروز : اسفند ١٣٠٧، مشهد
مرگ: ٤ شهریور ١٣٦٩ تهران.
یادش گرامى ...
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است.
"مهدی اخوان ثالث"
از مجموعه: زمستان
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
...
"مهدی اخوان ثالث"
(شعر کامل در ادامه مطلب)
------------------------------------------------
ادامه مطلب ...در زمانی که وفا
قصه ی برف
به تابستان است
و صداقت گل
نایابی ست
به چه کس
باید گفت....
با تو انسانم و خوشبخت ترین....
"مهدی اخوان ثالث"
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بیبرگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامهاش شولای عریانیست
ور جز اینش جامهای باید،
بافته بس شعله ی زر تارِ پودش باد
گو بروید، یا نروید،
هرچه در هرجا که خواهد، یا نمیخواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمیتابد،
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید،
باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خاک می گوید
باغ بیبرگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پاییز.
"مهدی اخوان ثالث"
---------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- بعد از چند روز غیبت، سلااااام... پاییز بر همه شما خوبان مباااااارک.
2- اشعار اخوان ثالث را زیاد نمیپسندم بخاطر اینکه غالبا غم و ناامیدی در اشعارش موج میزند!! مگر معدود اشعار که غم دارد اما زیباست. مثل همین شعر "باغ بی برگی".
3- شعر "باغ بی برگی" یا "شعر پاییز" معروفترین شعر اخوان ثالث است که شاید به عبارتی بتوان این شعر را یکی از معروفترین و محبوبترین اشعار پاییزی معاصر نام برد!
4- فصل گشت و گذارهای پاییزی از راه رسیده... لذت راه رفتن در کوچه باغها... تماشای رنگین کمان رنگهای زرد و سرخ و طلایی و گوش سپردن به خش خش برگهای زیر پا... پاییز را دریابیم.
5- عکس ضمیمه: گیلان، دیلمان، درفک کوه، آبان 1391
دانلود عکس در سایز واقعی 500k - 1200x900