دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
"فاطمه صالحی"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
دلتنگ توام جانا هردم که روم جاییبا خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
رفتم که سفر شاید درمان دلم گردد
رفتن نبُوَد چاره وقتی که تو اینجایی
از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام
بیهوده سفرکردم وقتی که تو ماوایی
با یک غزل ساده از عشق تو میگویم
آخر چه شود حاصل جز غصه و رسوایی
در حسرت دیدارت بی خوابم و بیدارم
یاد دل من هستی؟ ای مظهر زیبایی
تلخ است همه عمرم از شدت دلتنگی
یا سوی تو باز آیم؛ یا اینکه تو میآیی!
"فاطمه صالحی"
منبع: صفحه شاعر در سایت شعر نو