دلتنگی خیابان شلوغیست
که تو در میانهاش ایستاده باشی
ببینی میآیند
ببینی میروند
و تو همچنان ایستاده باشی.
" علیرضا روشن "
از کتاب: «کتابِ نیست» / نشر آموت / چاپ ششم، 1392
"کتاب برگزیده جایزه شعر مقاومت، آندره ورده ( (Andre Verdetفرانسه، 2013"
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهاییهایم را
از من گرفتهای
خیابانها
بی حضور تو
راههای آشکار جهنماند…
از: شمس لنگرودی
دارم کم کم این فیلم را باور می کنم
و این سیاهی لشکر عظیم
عجیب خوب بازی می کنند.
در خیابان ها
کافه ها
کوچه ها
هی جا عوض می کنند و
همین که سر برگردانم
صحنه ی بعدی را آماده کرده اند
از لابلای فصل های نمایش
بیرونم بکش
برفی بر پیراهنم نشانده اند
که آب نمی شود
از کلماتی چون خورشید هم استفاده کردم
نشد!
و این آدم برفیِ درون
که هی اسکلت صدایش می کنند
عمق زمستان است در من.
اصلا
از عمق تاریک صحنه پیدایم کن!
از پروژکتورهای روز و شب
از سکانس های تکراری زمین، خسته ام!
دریا را تا می کنم
می گذارم زیر سرم
زل می زنم
به مقوای سیاه چسبیده به آسمان
و با نوار جیرجیرک به خواب می روم
نوار را که برگردانند
خروس می خواند.
*
از توی کمد هم شده پیدایم کن!
می ترسم چاقویی در پهلویم فرو کنند
یا گلوله ای در سرم شلیک
و بعد بگویند:
"خُب، نقشت این بود"!
"گروس عبدالملکیان"
آخر این نشد
این نشد که
من در پس گلدان گریه ها
هر شب نهال
ناقص شعری را نشا کنم
و تو آنسوی
ترانه ها
خواب لاله و
افرا و ستاره ببینی
دیگر کاری به
کار این خیابان بی نگاه و نشانه ندارم
می خواهم
بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم
بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم به
همان کوچه ی پاک پروانه برگردم
باران که
ببارد
همان کوچه ی
کوتاه بی کبوتر
کفاف تکامل
تمام ترانه ها را می دهد
بی خبرنیستم! گلم
می دانم که
دیگر از آن یادگاری رنگ و رو رفته خبری نیست
می دانم که
تنها خاطره ی خنجری
در خیال درخت
خیابان مانده ست
اما نگاه کن! زیباجان
آن گل سرخ پر
پر لای دفترم
هنوز به سرخی
همان پنجشنبه ی دور دیدار است
نگاه کن.
"یغما گلرویی"
از مجموعه: گفتم بمان! نماند ... / 1377
من شانه های تو را می خواهم
و خیابان های خواب هایم را.
از: مهدیه لطیفی
------------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
بـعضـی آدم هـا را نـمیشـود داشـت
فقـط مـیشـود
یـک جـور خـاصـی دوستـشـان داشـت
بـعضـی آدم
هـا اصـلا بـرای ایـن نـیستـنـد ،
کـه بـرای
تـو بـاشنـد یـا تـو بـرای آنهـا
اصـلا بـه
آخـرش فکـر نـمـیکنـی .. .
آنهـا بـرای
ایـننـد کـه دوستـشـان بـداری ،
آن هـم نـه
دوسـت داشتـن مـعمـولـی نـه حتـی عـشـق
یـک جـور
خـاصـی دوسـت داشتـن کـه اصـلا هـم کـم نـیسـت ..
ایـن آدمهـا
حتـی وقتـی کـه دیگـر نـیستنـد هـم ،
در کنـج دلـت
تـا ابـد یـه جـور خـاص دوسـت داشتـه خـواهنـد شـد ...
"شمس لنگرودی"
این خیابان
برای تو نیست
برای من هم
نیست
پس حاشیه نرو
صاف
به سمت
دوربین من بیا
و تمام راه
را
به کفشهایی
فکر کن
که همین راه
را
چقدر با هم
میآمدند
و چقدر
به هم میآمدند !
از: مهدیه لطیفی
گفتی دوستت دارم
و من به
خیابان رفتم
!
فضای اتاق
برای پرواز کافی نبود....
از: گروس عبدالملکیان