-
یلدا - مریم فرهمندی
شنبه 28 مردادماه سال 1402 07:40
من طولانی ترین شعرم را در یلدای چشمان تو سروده ام و مهرم را در چند قدمی یادت در سپیدی اولین برف زمستانی نثارت می کنم و تو خواهی فهمید که در پس هر شب سیاه یلدایی از خاطرات نوازشت برپاست چه راههای طولانی که در یلدای پیش رو باید با تو قدم بزنم چه حافظ ها که باید با یاد تو تفال بزنم و چه دلگرمی ها که در سردترین فصل سال...
-
نامه های عاشقانه فروغ – 3
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1402 17:11
زندگی من پشت سر من ایستاده است. در آنجایی که تو هستی. میان سینهی تو. در آن لحظه هایی که خودت را به من میبخشی و مرا میگذاری تا در تو راحت شوم. در صدای پایت که توی اطاقم میپیچد. در صدای حمام گرفتنت. در صدای مرا صدا کردنت. شاهی، دوستت دارم. دوستت دارم. آنقدر دوستت دارم که وحشت میکنم اگر یکباره بی تو بمانم چه خواهم...
-
نامه های عاشقانه فروغ – 2
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1402 17:09
عزیز نازنیم... از این جا که من خوابیدهام دریا پیداست. روی دریاها قایقها هستند و انتهای دریا معلوم نیست. اگر میتوانستم جزئی از این بی انتهایی باشم، آن وقت میتوانستم هر کجا که میخواهم باشم. بالای خانهی تو باشم. جلوی شیشهی ماشینت بایستم و نگاهت کنم. از درختهایت پائین بریزم و زیر پایت آرام بگیرم. ... تو چشمهی...
-
اولین بار که تو را دیدم - جمال ثریا
سهشنبه 24 مردادماه سال 1402 09:21
اولین بار که تو را دیدم زخمی داشتی که از دیگری بود من تو را با زخمهایت دوست داشتم. "جمال ثریا" جمال ثریا (1931 – 1990)، شاعر اهل ترکیه.
-
توان با شوق - وحشی بافقی
سهشنبه 24 مردادماه سال 1402 09:08
توان با شوق کوهی را زجا کند فسرده خار نتواند ز پا کند. "وحشی بافقی" بقیه در ادامه مطلب به مسکینی سر گوهر ندارم ولی از گوهری دل برندارم چو لطف کارفرما هست یارم اگر کوهی بود از جا برآرم توان با شوق کوهی را زجا کند فسرده خار نتواند ز پا کند گل افسرده را آبی نباشد دل افسرده را تابی نباشد به خود این کار را مشکل...
-
چه شغل عجیبی - شمس لنگرودی
سهشنبه 24 مردادماه سال 1402 08:49
چه شغل عجیبی! شروع هفته تو را می بینم باقی هفته به خاموش کردن خود در اتاقم مشغولم "شمس لنگرودی" از دفتر: لب خوانی های قزل آلای من کتاب: شعر زمان ما / شمس لنگرودی / انتشارات نگاه
-
بیکاری - مهرناز قربانعلی
دوشنبه 23 مردادماه سال 1402 15:26
برای تربچه ها چه فرق می کند؟ در صفحه حوادث پیچیده شوند یا فرهنگی-اجتماعی . حالا که تمام سه نقطه ها را جمع کردند و بجایشان نقطه گذاشتند آبگوشت می چسبد . "مهرناز قربانعلی" از کتاب: میم چسبان تنهای آخر / 1392 پ.ن: با کمال احترام به خانم قربانعلی، واقعا با این کتاب و اشعارش ارتباط برقرار نکردم. اصلا نفهمیدم شاعر...
-
دیگر دستم به اندوه نمی رسد - غلامرضا بروسان
دوشنبه 23 مردادماه سال 1402 11:01
دیگر دستم به اندوه نمی رسد چون کوچه ای به تنگ آمده ام دستت را روی شانه ام بگذار و مرگ را متوقف کن دستهای تو مهربان بودند یکی بیشتر از دیگری و چهره ات مثل برفی که تازه باریده باشد و چهره ات مثل وقتی که گلدانی را آب میدهند و مثل من وقتی که لیلا از مدرسه بر می گردد مرگ با چهره ات چه کار کرده است با سینه ات که جای بازی من...
-
در آبها دری باز شد - غلامرضا بروسان
دوشنبه 23 مردادماه سال 1402 10:36
در آبها دری باز شد و مهربانترین بادها از لالهی گوش تو گذشتند چیزی در سکوت جابهجا شد و آب چون پروانهای بزرگ بود *** تو زیبا بودی چون ماه کوچه و بازار پر رمز و راز چون آبی که در شب می گذرد در زندگی دیده می شدی چون شاخه ای که از آب بیرون می زند ، دیده می شدی در تو انگار چیزی بود که برق می زد و طلا را از مس جدا می...
-
هر که دلارام دید - سعدی
دوشنبه 23 مردادماه سال 1402 07:42
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت سرو نروید به بام کیست که بر بام...
-
دل کندن - مریم فرهمندی
دوشنبه 23 مردادماه سال 1402 07:38
تو یادت نیست سالها پیش راه خانه ام را گم کرده ام آن روز سرد برفی که دستهایت را در جیب کت مخملی ات پنهان کردی و هیچ به آغوش یخ زده ام فکر نکردی . تو یادت نیست تمام راه نامم فراموشم شد و حتی ردپای جا مانده ام روی برف مرا به من نرساند . شعرهایم را آتش زدم دل کندم و تو یادت نمی آید دل کندن در زمستان یعنی جان دادن....
-
سفر آدمی را پایانی نیست - عباس کیارستمی
یکشنبه 22 مردادماه سال 1402 14:33
راه بیان رفتن آدمی است در پی توشه و زاد؛ و راه تحرک جان است که آرام ندارد و جسم مرکب جان است تا از منزلی به منزلی سفر کند و هرکه از مرکب خود غافل شود، سفر او به پایان نخواهد رسید و سفر آدمی را پایانی نیست و راههای ما، چون ماست: گاه سنگلاخ، گاه آباد، گاه پیچواپیچ، گاه راست و راههایی که بر زمین میکشیم، خراشی است بر...
-
نزدیکی چون لب هایم - محمود درویش
یکشنبه 22 مردادماه سال 1402 08:44
نزدیکی چون لب هایم به من دوری چون بوسه ای که هرگز نمی رسد. "محمود درویش" محمود درویش و معشوقه اسرائیلیاش ریتا با نام اصلی تمار بن عامی
-
فراموشی - محمود درویش
یکشنبه 22 مردادماه سال 1402 08:22
زندگی از من میخواهد که فراموشت کنم و این چیزیست که دلم نمیتواند بفهمد … "محمود درویش" ---- با تشکر از خانم سمیرا برای ارسال شعر. محمود درویش ( ۱۹۴۱ - ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی.
-
تو خنده ی دوری در یاد - حسین غیاثی
شنبه 21 مردادماه سال 1402 09:27
تو خنده ی دوری در یاد، تو قاصدکی دور از باد من زخمی قبل از مردن، من ساکت قبل از فریاد داد از دل من داد ای داد عکسی که پر از رویا بود، در خاطره ای تار افتاد عکسی که در آن خندیدم، از سینه ی دیوار افتاد داد از دل من داد ای داد آمده ام تو به داد دلم برسی تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسی آمده ام تو به داد دلم برسی...
-
دوری تو - شمس لنگرودی
شنبه 21 مردادماه سال 1402 08:20
دوریت آنقدر هم که تصور میکردم مشکل نبود زنده بوده باشم اگر، تحمل من خوب بود . "شمس لنگرودی" از دفتر: لب خوانی های قزل آلای من کتاب: شعر زمان ما / شمس لنگرودی / انتشارات نگاه
-
شبنم زلف تو - مهدی اخوان ثالث
شنبه 21 مردادماه سال 1402 08:17
کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد "مهدی اخوان ثالث" متن کامل شعر در ادامه مطلب تشنهام امشب، اگر باز خیال لب تو خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب شبنم زلف ترا نوشم و خوابم نبرد روح من در گرو زمزمهای شیرینست من دگر نیستم، ای خواب برو، حلقه...
-
روز خواهد شد - نزار قبانی
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 15:56
روز خواهد شد و درآن تو را دوست خواهم داشت روز خواهد شد پس نگران نباش اگر بهار تاخیر کرده است و غمگین نباش اگر باران متوقف شده است. ... روز خواهد شد آن روز خواهم دانست چرا تمدن، زنانه است و چرا شعر، زنانه است و چرا نامههای عاشقانه زنانه هستند و چرا زنان، هنگامی که عاشقند به گنجشک و نور و آتش بدل میشوند! "نزار...
-
کوک قلبم با نگاهت - بهناز صفری
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 12:04
کوک قلبم با نگاهت ناگهان تنظیم شد عاشقی بعد از نگاهت این چنین ترسیم شد چشم محجوب مرا دنبال چَشمت می کشی نطق کورم بعد از این دلداگی ترمیم شد هُرم عشقت آنچنان، بر جانُ و دل تاثیر کرد جانُ و دل از هم گسستُ و پیش تو تقسیم شد عشقِ زیبا آمدُ و من ماندم و دلدادگی بس عجب دارم غرورم، پای تو تسلیم شد تا به دستانت رسیدم، بند بند...
-
ای موی پریشان تو - طارق خراسانی
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 09:37
دیدم پی آن زلف پریشان تو افواج در فکر و خیالات تو حیرت زده ای، واج ای خاک رهت بر سر شاهان جهان، تاج با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج آن چشمه ی چشمت بودم باده ی جوشان یک جرعه بر این تشنه ی درمانده بنوشان گیسوی خود از عاشق دلداده مپوشان ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند...
-
چشم تو - فاضل نظری
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 09:31
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج ای موی پریشانِ تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج "فاضل نظری" متن کامل شعر در ادامه مطلب با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج ای موی پریشانِ تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج یک عمر...
-
می خواهم تو را - عمران صلاحی
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 09:04
مست می خواهم تو را من مست می خواهم تو را از قدح سرشارتر، در دست می خواهم تو را با حریفان روشن و با دوست ابر آلوده ای آسمانا! آبی و یکدست می خواهم تو را من نمی خواهم تو باشی همنشین خار و خس من برون از آنچه اینجا هست می خواهم تو را مثل آن شبنم که نورانی شد و پرپرزنان رفت و با خورشیدها پیوست می خواهم تو را مثل آن پیچک که...
-
هر که دلارام دید - سعدی
سهشنبه 17 مردادماه سال 1402 08:08
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت ماه...
-
جز به دیدار توام - سعدی
سهشنبه 17 مردادماه سال 1402 07:52
جز به دیدار توام دیده نمیباشد باز گویی از مهر تو با هر که جهانم کینی ست سر مویی نظر آخر به کرم با ما کن ای که در هر بن موییت دل مسکینی ست "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب خسرو آنست که در صحبت او شیرینی ست در بهشتست که همخوابه حورالعینی ست دولت آنست که امکان فراغت باشد تکیه بر بالش بی دوست نه بس تمکینی ست...
-
خاطرات - مریم فرهمندی
دوشنبه 16 مردادماه سال 1402 10:11
نزدیک شو با هر دور شدنت زایش عشق به تاخیر خواهد افتاد باور کن با گفتن هر دوستت دارمت قیامتی عظیم در من برپا خواهی کرد . نمی دانی عصر که می شود هجوم خاطراتت چگونه دل ریش مرا تنگ می کند، من از سهم نبودنت همیشه پرم . "مریم فرهمندی" از کتاب: ساعت شنی / چاپ اول، پاییز 1396
-
مرا نگاه کن - مریم فرهمندی
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 17:26
به اندازه تمام ثانیه هایی که از من دور بوده ای، مرا نگاه کن نگاهت آرامش نگریستن به دریاست به اندازه تمام نوازش هایی که به من بدهکاری، مرا ببوس بوسه هایت رهایی در باد است به اندازه تمام شب های تنهایی ام، برایم حرف بزن. من شاعرانه های بسیاری ست که نسروده ام. "مریم فرهمندی" از کتاب: ساعت شنی / چاپ اول، پاییز...
-
لب سرخ تو - فاضل نظری
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 12:16
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست "فاضل نظری"
-
ما دو سرویم - فاضل نظری
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 11:25
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما "فاضل نظری" دکتر فاضل نظری متولد سال 1358 شهر خمین استان مرکزی است. وی دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه شهید بهشتی در رشتهی معارف اسلامی و مدیریت و استاد ادبیات دانشگاه امام صادق تهران می باشد. فاضل نظری با انتشار...
-
توبه - فاضل نظری
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 08:08
در توبه مرا گفت که برگیر شرابی ساقی تو که خود بیشتر از خلق خرابی این ماهی دلمرده در این برکه ی دلگیر جز دوری آن ماه ندیده ست عذابی من عارف دلتنگم یا زاهد دلسنگ هر روز نقابی زده ام روی نقابی یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند در نامه ی اعمال من مست ثوابی ساقی، همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم آنجا که تو باشی چه حسابی، چه کتابی؟...
-
آتش عشق تو - فاضل نظری
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 07:52
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همهی ما. "فاضل نظری" متن کامل شعر در ادامه مطلب ای پاسخ بی چون و چرای همهی ما اکنون تویی و مسئله های همهی ما کو آن که در این خاک سفر کرده ندارد؟ سخت است فراق تو برای همه ی ما ای گریهٔ شب های مناجات من از تو لبخند تو آیین دعای همهی ما تنها نه من از یاد تو...