-
چشم هایت جای آفتاب نشستند - محسن حسینخانی
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1402 07:56
آفتاب داشت از همان جای همیشگی طلوع می کرد و هیولای روزمرگی دهانش را برای بلعیدن رویاهایم باز کرده بود تو آمدی و چشم هایت جای آفتاب نشستند تنها تو می توانستی این چنین دهان روزمرگی را ببندی. "محسن حسینخانی" از کتاب در دست چاپ: کوه صدایم را پس نمی دهد
-
دیدنش حال مرا - علی صفری
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1402 08:28
دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند حال یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند ! در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این جنگ بین ما دو تا را نابرابر میکند ... حالت پیچیدهٔ مویش شبیهِ سرنوشت عشق را بر روی پیشانی مُقدر میکند آنقدر دلبسته ام بر دکمهٔ پیراهنش فکر آغوشش لباسم را معطّر میکند رنگ مویش را تمام شهر می دانند، حیف پیش...
-
مرا رازیست اندر دل - سعدی
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1402 08:16
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینم دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمیبینم دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمیآید دمم با...
-
در دنیا هیچ چیز پایدار نیست - سامرست موام
سهشنبه 18 مهرماه سال 1402 08:20
در دنیا هیچ چیز پایدار نیست و اگر انسان توقعِ بقای چیزی را داشته باشد، احمق است. اما اگر از آنچه که برای مدتِ کوتاهی دارد لذت نبرد، از آن هم احمقتر است. "سامرست موام " از کتاب: لبه تیغ ویلیام سامرست موآم ( William Somerset Maugham ) (۱۸۷۴ –۱۹۶۵)، داستاننویس و نمایشنامهنویس انگلیسی بود.
-
زیبا اگر بود عشق ما بود - محمد رضا رحمانی
دوشنبه 17 مهرماه سال 1402 16:02
تگرگ تاتار تیرگی تاریخ و باد که چراغ را خواهد کشت چه کسی باور می کرد ما به باد صبح بخیر بگوییم و باقی عمر را در پاییز چای بنوشیم! امروز دستهای تو آنقدر سرد است که زمستان را سراسیمه می کند و چشمهای تو آنقدر تاریک که آمدن آفتاب را به تاخیر می اندازد گویی سالهاست زندگی را تلفظ نکرده ایم نه آب، نه آفتاب، نه آینه زیبا اگر...
-
سه شعر از مجموعه کوه صدایم را... - محسن حسینخانی
دوشنبه 17 مهرماه سال 1402 10:38
1) گفتند خانه ی تو آن طرف دریاست قایق من کوچک بود و خسته قلبم اما برای تو بزرگ و تپنده قایق را رها کردم و دل به دریا زدم . 2) بی هیچ نشانی دنبال تو میگردم و خاطرم جمع است به شیرینی خاطره ی مانده بر لبانم به پاهایم که از آخرین دیدار شادمانه بازگشتند دنبال تو می گردم و می دانم ردپای هر زنبوری گرده ی همان گلی ست که...
-
کاش هنگام تماشای تو باران باشد - علی صفری
یکشنبه 16 مهرماه سال 1402 12:33
کاش هنگام تماشای تو باران باشد گریه ی حسرتم از چشم تو پنهان باشد قسمتم بوسه به دست تو نباشد ای کاش آنچه باید به لب من برسد جان باشد هر سری حس نکند شانه ی معشوقش را بهتر این است مسیرش به بیابان باشد با نگاهت دلم آوار شد و فهمیدم عشق مهمان دلی است که ویران باشد عشق یعنی که کبوتر قفسش باز شود رفتنش مشکل و جان کندنش آسان...
-
غمانگیزتر از اینکه - آنتوان دوسنت اگزوپری
شنبه 15 مهرماه سال 1402 18:14
شازده کوچولو پرسید: غمانگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه، چیه؟ روباه گفت: بری و کسی متوجه نشه... "آنتوان دوسنت اگزوپری" از کتاب: شازده کوچولو
-
چشم عاشق نتوان دوخت - سعدی
شنبه 15 مهرماه سال 1402 17:55
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند ... "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد وین بشاشت که تو داری همه غمها بزداید رشکم از پیرهن آید که...
-
گاهی از دور تماشای تو - مجید افشاری
شنبه 15 مهرماه سال 1402 17:29
گاهی از دور تماشای تو دلخواه تر است این چه راهی است که با فاصله کوتاه تر است آسمانی است اگر ماه خدا حرفی نیست ماه من روی زمین است ولی ماه تر است در دلم صاعقه ی شوق و تنم می لرزد برق چشم تو به حال دلم آگاه تر است بروی هر طرفی ابر دلم می آید اشک می ریزم و بنگر که گذرگاه تر است باد فهمید چه آرامش محضی دارد ...
-
کوه صدایم را پس نمی دهد - محسن حسینخانی
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1402 08:56
دیگر صدایمان را پس نمی دهد کوهی که پناهمان بود و آن سگ که با شوق دنبالمان می کرد به قلاده خو کرده است چه معجزه ای وقتی بر دهانه ی غارها بی سببی تار تنیده و غربت، تخم نهاده. معجزه "ما" بودیم خود را اما به خوابی ابدی زده ایم و از تاریکی به تاریکی عمیق تری فرو افتاده ایم. "محسن حسینخانی" از کتاب در...
-
گنجشککان ایوان تو - حامد نیازی
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1402 08:51
من گنجشککان ایوان تو را به نام کوچک می شناسم و می دانم کوچک ترینشان مدتی ست از دهان تو دانه می گیرد و بزرگترینشان از دستهای تو بال! شادا که اینان با شعر سیر می شوند با شعر سخن می گویند و عاشقانه پر می کشند با شعر گویی تمام گنجشک های عاشق این شهر فرزندان من و تو هستند! "حامد نیازی"
-
کاش می گفتی - حامد نیازی
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1402 08:38
کاش می گفتی چقدر باران را دوست داری تا جیبهایم را پر از ابر کنم یا چقدر باغچه را تا در دستهایم گل بکارم کاش میگفتی چقدر دریا را دوست داری تا پشت پلکهایم ساحل بسازم یا چقدر کوه را تا روی شانههایم بنشانمش کاش میگفتی چقدر دشت را دوست داری تا در سینهام میهمانش کنم یا چقدر پاییز را تا مدام از عشق بگویم یا نه ! کاش...
-
پریشانی گیسوی یار - محسن حسینخانی
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1402 08:20
باد نه برای پریشانی گیسوی یار نه برای آسیابها نه برای نی لبکها باد تنها برای چسبیدن به غم برای بستن گلو آب دیده شده است چگونه می توان حرفی زد!؟ وقتی زیبایی کلمات شکنجه می شوند وقتی کلمه ی "زیبایی" زنی بود که چندی پیش خودش را راحت کرد می خواهم بر کاغذی بنویسم و به باد بسپارم : یک سوزن می تواند بادکنک کودکی را...
-
دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد - علی صفری
دوشنبه 10 مهرماه سال 1402 18:14
دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد بروی واژه ی خوشبخت به هم می ریزد آمدی توی خیابان و همه فهمیدند شهر را موی کمی لخت به هم می ریزد عطر آغوش و تنت، حاشیه ی امنیت است مرد را فاصله در تخت به هم می ریزد پاره کن پیرهنم را که زلیخا ها را حالت پارگی رخت به هم می ریزد عشق با فتح دلت تاجگذاری شده است بروی سلطنت و تخت به هم می...
-
چشمان تو - پل الوار
دوشنبه 10 مهرماه سال 1402 18:02
مرا نمیتوان شناخت بهتر از آنکه تو شناختهای چشمان تو که ما هر دو، در آنها به خواب فرو میرویم به روشناییهای انسانی من سرنوشتی زیباتر از شبهای جهان میبخشند چشمان تو که در آنها به سیر و سفر میپردازم به جان جادهها احساسی بیگانه از زمین میبخشند چشمانات که تنهایی بیپایان ما را مینمایانند آن نیستند که خود...
-
نمی خواهم که جان گویم ترا - هلالی جغتایی
یکشنبه 9 مهرماه سال 1402 09:38
جان خوشست، اما نمی خواهم که جان گویم ترا خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا جان من، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی ساعتی بنشین، که عمر جاودان گویم ترا "هلالی جغتایی" متن کامل شعر در ادامه مطلب جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا من چه گویم کانچنان باشد که حد...
-
نیست مرا جز تو دوا - مولوی
شنبه 8 مهرماه سال 1402 09:29
نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من "مولانا" + هشتم مهرماه، روز بزرگداشت مولوی گرامی باد. ---------------------------------------- جلالالدین محمد بلخی (۶۰۴ – ۶۷۲ ه.ق) معروف به مولوی، مولانا و رومی شاعر پرآوازه ایرانی در سده هفتم هجری قمری است. جلالالدین محمد در ششم ربیعالاول سال 604 ه.ق، در شهر بلخ به...
-
آمدی با تاب گیسو - مهدی سهیلی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1402 09:25
آمدی با تاب گیسو تا که بی تابم کنی زلف بر یک سو زدی تا غرق مهتابم کنی آتش از برق نگاهت ریختی در جان من خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی رفتی از پیشم که دور از چشم تو تا نیم شب با نوای لای لای گریه ها خوابم کنی "مهدی سهیلی"
-
ای یاد تو در ظلمت شب - مهدی سهیلی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1402 09:14
ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من وی نام تو روشنگر شام و سحر من جز نقش تو نقشی نبود در نظر من شب ها منم و عشق تو و چشم تر من "مهدی سهیلی" مهدی سهیلی (زاده ۷ تیر ۱۳۰۳ - درگذشت ۱۸ مرداد ۱۳۶۶) شاعر و نویسنده ایرانی بود. بقیه در ادامه مطلب ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من وی نام تو روشنگر شام و سحر من جز نقش تو نقشی...
-
ماه روی تو - مهدی سهیلی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1402 08:39
باز شب آمد و چشمم ز غمت دریا شد ماه روی تو در این آینه ها پیدا شد نامه ی مهر تو دزدیده چراغی افروخت که به یک لحظه جهان در نظرم زیبا شد "مهدی سهیلی"
-
همه بر سر زبانند - سعدی
دوشنبه 3 مهرماه سال 1402 10:36
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی که به دوستان یک دل سر دست برفشانی دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم بر آب...
-
برای من که دلم - مسعود امیری نژاد
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1402 14:07
برای من که دلم چون غروب پاییز است صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است چه آتشی به دلم زد نگاه معصومت از آن دو چشم قشنگت که عشق لبریز است. " مسعود امیری نژاد"
-
کوچک قشنگم - عباس معروفی
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1402 10:22
آدمهای کوچک به آدمهای بزرگ فکر می کنند و آدمهای بزرگ به ایده ها . من فقط به تو فکر می کنم، کوچک قشنگم ! اصلاً اگر فکر تو بگذارد، ایده های زیادی در سر دارم . اولیش اینکه ... دوباره عاشقت شوم . "عباس معروفی"
-
تا زمانی که رسیدن - علی صفری
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1402 08:25
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد زندگی درد قشنگی ست به جز شب هایش که بدون تو فقط خواب پریشان دارد یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد! خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد! شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی من به تو،...
-
من کیستم تا هر زمان - هلالی جغتایی
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1402 07:41
من کیستم تا هر زمان پیش نظر بینم ترا؟ گاهی گذر کن سوی من، تا در گذر بینم ترا صد بار آیم سوی تو، تا آشنا گردی بمن هر بار از بار دگر بیگانه تر بینم ترا "هلالی جغتایی" متن کامل شعر در ادامه مطلب من کیستم تا هر زمان پیش نظر بینم ترا؟ گاهی گذر کن سوی من، تا در گذر بینم ترا افتاده بر خاک درت، خوش آنکه آیی بر سرم...
-
حسرت دیدار - سیمین بهبهانی
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1402 15:18
بگذار که در حسرت دیدار بمیرم در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم دشوار بود مردن و روی تو ندیدن بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم بگذار که چون نالهٔ مرغان شباهنگ در وحشت و اندوه شب تار بمیرم بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم می میرم از این درد که جان دگرم نیست تا از غم عشق تو دگربار بمیرم تا بوده...
-
وصل تو - سیمین بهبهانی
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1402 14:55
هر چه هستم و هستی باش دیگر نمانده طاقت پرهیزم آغوش گرم خویش دمی بگشای تا پیش پای وصل تو جان ریزم. "سیمین بهبهانی"
-
مده ای رفیق پندم - سعدی
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1402 08:44
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی "سعدی"
-
کس نیست در این گوشه - شهریار
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1402 08:33
کس نیست در این گوشه فراموشتر از من وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من هر کس به خیالیست همآغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من "شهریار" سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵- درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود. پ.ن: استاد در خانواده ای مذهبی چشم به جهان...