کاش هنگام تماشای تو باران باشد
گریه ی حسرتم از چشم تو پنهان باشد
قسمتم بوسه به دست تو نباشد ای کاش
آنچه باید به لب من برسد جان باشد
هر سری حس نکند شانه ی معشوقش را
بهتر این است مسیرش به بیابان باشد
با نگاهت دلم آوار شد و فهمیدم
عشق مهمان دلی است که ویران باشد
عشق یعنی که کبوتر قفسش باز شود
رفتنش مشکل و جان کندنش آسان باشد
کاش وقتی چمدان دست گرفتی بروی
آخرین خواسته ات قبل سفر جان باشد.
"علی صفری"
علی صفری، متولد 19 آبان 1360
safariali61@yahoo.com
چقدر این آدم با احساسه و شعرش میبره آدم رو