من از تمام این دنیا
عشق میخواهم وُ مستی شعر،
گلهای شمعدانی پشت پنجره
و لبخندهای تو
که تکثیر می کند عشق را به بی نهایت.
اما نه
من از تمام این دنیا
آسمانی می خواهم آبی
و هوایی که در آن
پر باشد از عطر نفست
همین که باشی
برای من کافیست.
"سارا قبادی"
از کتاب: بی تو تمام عاشقانه های دنیا بوی مرگ می دهند
ناشر: کتاب کوله پشتی
یا من مغلوبترین فاتح جهانم
یا مرزهای تن تو دست نیافتنیست
دارم عقبنشینی میکنم
این یعنی
عاشقت شدهام
یعنی
از اینجای شعر
دستور
دستور زبانِ توست.
"کامران رسول زاده"
رویایت را
در بادکنک ها فوت کن
بگذار آسمانم
رنگ بگیرد.
"بهزادعبدی"
از کتاب: زیبایی ات غمگینم میکند
تو از رنجهای من برایِ فراموش کردنت چیزی نمیدانی
هیچ کس نمیداند
هیچ کس جز خودم و همان خدایی که دیگر دوستم ندارد و دیگر دوستش ندارم.
مثلِ یک پلنگِ وحشی با خودم دست و پنجه نرم میکنم
خودم با خودم حرف میزنم
می گذارم یک دیوانه که خودش را به زور در سرم جا داده نصیحتم کند.
شبها،
این شبهایِ تاریکِ طولانیِ بی پدر،
حرفهای تو،
آخرین حرفهای تو،
شکلِ یک سگِ هار میشوند
سگی که وحشی تر از قبل وجودِ نازکِ مرا میدرد
و میدرد
و میدرد...
و من باز هر شب بیشتر دوستت دارم.
و صبح که خسته و خون آلود و دلتنگ و کلافه بیدار میشوم
هنوز آرزو میکنم فراموشت کنم.
چنگ میزنم به ته مانده ی ارادهای که دارم
به آخرین قطرههای غرورم التماس میکنم
التماس،
التماس،
التماس...
کسی، چیزی، نیرویی، باید مرا از مراجعه
از تکرارِ یک اشتباه باز دارد.
کسی باید مَنعم کند از این عشق
از این حس ِ مسموم
از این حقارتِ پی در پی که تو دچارم میکنی
کسی باید مرا از این وابستگی
از این دلبستگیِ بیهوده یِ شرم آور نجات دهد
آه! بیزارم از خودمبیزااار
بیزاااار.
"نیکى فیروزکوهى"
+ دانلود دکلمه این شعر با صدای خانم "آ.رها"
چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ..
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم.
"پریسا صالحی"
چمدانی که از سفر آوردم
کشتی غمگینی بود
که تنها می خواست
کنار تو آرام بگیرد.
"بهزاد عبدی"
از کتاب: زیبایی ات غمگینم می کند
کانال تلگرام بهزاد عبدی (جدید):
https://telegram.me/behzadabdi65
من فکر میکنم
جاذبهی تو از خاک نبوده
از آسمان بوده
از سیب نبوده
از دستهات بوده
از خندههات
موهات
و نگاه برهنهات
که بر تنم میریخت.
"عباس معروفی"
گاهی راحت تر آن است با وجودِ اندوهی که در درونتان موج می زند، لبخند بزنید!
تا اینکه بخواهید به همه عالم علت غمگینی خود را توضیح دهید.
"ژوزه ساراماگو"
از کتاب: همه نامها
کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست
آه، وقتی که تو، لبخند نگاهت را می تابانی
بال مژگان بلندت را می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت،
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته، می گردانی
موج موسیقی عشق از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق پر پرم می کند
ای غنچه ی رنگین پر پر
من، در آن لحظه، که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ی ایمان را
در پنجه ی باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه ی مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
پیش از این، سوی نگاهت، نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو، تا عمق وجودم جاری ست.
"فریدون مشیری"
می آویزم خودم را
به چوب رختی احساست
شاید هوس کردی
یک روز
مرا
به تن کنی
دستان من
گرمترین شالگردن است
حلقه کن به دور گردنت
در این روز ها که
عشق در بوران بی تفاوتی
دارد یخ می زند.
"نرگس نوروزپور"
+ با سپاس از خانم "اسما" برای پیشنهاد نام این شعر و همینطور سایر دوستان.
ایران …
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
رهایی رمنده تو
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بینشانی
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران …
تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و اخر
هزارو یک بهانه نو شد
ایران …
به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
به شادی تو خورده پیوند
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقانه بینشانی
که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند
"افشین یداللهی"
----------------------------------------------
+ دانلود آهنگ ایران (تیتراژ ابتدایی سریال معمای شاه) با صدای سالار عقیلی
پ.ن: بسیار زیباست این آهنگ. شعر زیبای افشین یداللهی همراه با تنظیم عالی بابک زرین و صدای خوب سالار عقیلی اثری ماندگار رو خلق کرده.
دلم بهانه تو را دارد
تو می دانی بهانه چیست؟
بهانه همان است که شب ها
خواب از چشم من می دزدد
بهانه همان است که روزها
میان انبوهی از آدم ها
چشانم را پی تو می گرداند
بهانه همان صبری است
که به لبانم سکوت می دهد
تا گلایه ای نکنم از نبودنت .
"ناشناس"
(منسوب به عباس معروفی)
(یا خانم سمیه جعفری)
هر بار که با دلم می جنگم
تو برنده می شوی،
جهان
جای خوبی
برای عاشقانه زیستن نیست
این حرف را اما
با هیچ گلوله ای نمی شود
در مغز این دل فرو کرد!
می میرد اما
باور نمی کند!
"رویا شاه حسین زاده"
چقدر..،
چقدر جای من
در بین کتاب های تاریخ خالی ست
بس که؛
با چشم های تو جنگیده ام!
"حمید سلاجقه"
برگرفته از وبلاگ شاعر: مست الست
ادوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟
آنا: چه فرقی میکنه، وقتی دوتاشون بدن؟
ادوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و
حواست پیش یکی دیگه اس، این میشه رنج!
آنا: خب درد چیه اونوقت؟؟
ادوارد: که با این حال باز دوستت دارم!
"رابرت کیوساکی"
از کتاب: اسب های لنونگراف شبیه ما نیستند
صبح
برکت چشمان توست
آنگاه که
انتظار حضورت
واژه واژه
درمن شعر می شود.
"مریم پورقلی"
+ صبحتان با شکوه ...
در بادیهٔ عشق تو کردم سفری
تا بو که بیایم ز وصالت خبری
در هر منزل که مینهادم قدمی
افکنده تنی دیدم و افتاده سری
"مولانا"
(دیوان شمس / رباعیات)
ترانه سرا: مسعود کلانتری
-------------------------------------------
+ دانلود تیتراژ پایانی سریال کیمیا با صدای علیرضا قربانی
پ.ن: با تشکر از آقای ابراهیم رضوی برای ارسال نسخه کامل این آهنگ.
سلام به همه خوبان
این دو روز(که پست نزاشتم در وبلاگ) شاید بیش از 100 یا 200 شعر خوندم از کتاب گرفته تا وبلاگ و کانال تلگرام و فیسبوک، اما از هیچ کدام خوشم نیومد! یعنی اشعار هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداشتن. انگشت شماری هم که قشنگ بودن از قبل خونده بودم و تکراری بودن. بازار شعر و شاعری این روزها به لطف شبکه های مجازی به شدت داغ است اما ...
خواستم بدونید. :)