پشت دستان تو پرندگان بسیار مرده اند
با بهترین آوازهایشان
برای تو
...
گوشواره های تو
مروارید های سیاه ملیله دوزی شده اند
پیشکش ِ بی رویا زندگی کردگان ِ ساکن دوزخ
به رویایی ترین گوش ها.
تو را پلک بر هم زدنی کافیست
تا تمام آفتاب گردان ها
تا مسافران خسته ی در خواب بر برکه
چون برگ های سرخ با باد
دور و دورتر شوند
...
تمام آفتاب گردان ها
به تو
تنها
به تو
لبخند می زنند.
"کیکاووس یاکیده"
+ متن کامل شعر را اینجا بخوانید
----------------------------------------
+ تولدت مبارک کیکاووس یاکیده عزیز
نگاهم
در آینه فرو می ریزد
جزیره ای
به زیر آب می رود
در ساحل آینه،
دستانی کورمال
عطر تو را می جویند
و پرندگان
بودن جزیره را
فراموش می کنند.
"کیکاووس یاکیده"
+ تولدت مبارک آقای یاکیده عزیز...
فرقی نمی کند
چشمان تو چه رنگ باشد
به خانه می
رسم یا نه
مهم نیست!
من کلاهی
ندارم که از سر بردارم
یا دندانی
نمانده ست تا لبخندی بسازم
من و تو
خاطرات درختان یک کوچه ایم ...
"کیکاووس یاکیده"
از کتاب: کولی، پیراهن تنگ یک خواب بلند / نشر قطره / چاپ سوم، 1390
پرنده ای زخمی
که هر عصر
از افق می گذرد
نشان تو را می داند
هر عصر
در تو گم می شوم
او می گذرد
افق خونین می شود
و من
تو را
و او را
نمی بینم.
"کیکاووس یاکیده"
از کتاب: کولی، پیراهن تنگ یک خواب بلند / انتشارات کاروان / 1386
به تو می خندند ؟
گل های آفتاب گردان ؟
نه
بر برکه خیال های دور تاکنون
حضور مواج چهره تو
بهشتی است
که تنها کولیان
بر آن آشیان می سازند
تا خاطره تلخ راه های سخت شیب گذشته
شیرین
بر چشمان تو
نقش گیرد
لبخند تو
دختر
میزبان خوابی به عمق
تمام خیال های ناخواسته است
پروانه های پنهان در ابرهای بازدمت
زیبا دختر کولی
گل های زمین را به نطفه ی بهشت
بارور می کنند
و تعجب حضور هزاران فرشته را بر سطح برکه ای
در چشم اسب کولی خواب
طرح می زنند
پشت دستان تو پرندگان بسیار مرده اند
با بهترین آوازهایشان
برای تو
نه ، نه
نه
آفتاب گردان ها نمی خندند
لبخند می زنند
گوشواره های تو
مروارید های سیاه ملیله دوزی شده اند
پیشکش بی رویا زندگی کردگان ساکن دوزخ
به رویایی ترین گوش ها
تو را پلک بر هم زدنی کافیست
تا تمام آفتاب گردان ها
تا مسافران خسته ی در خواب بر برکه
چون برگ های سرخ با باد
دور و
دورتر شوند
نه
دختر
نه
تمام آفتاب گردان ها
به تو
تنها
به تو
لبخند می زنند
"کیکاووس یاکیده"
عشق
همین خنده
های ساده توست
وقتی
با تمام غصه
هایت
می خندی
تا از تمام
غصه هایم
رها شوم.
"کیکاووس یاکیده"
پی نوشت (24 آبان 93):
این شعر قبلا اینجا به نام خانم "صبا میراسماعیلی" ثبت شده بود که ظاهرا اشتباه بود و اصلاح شد.
سپاس از دوست عزیزی که اطلاع رسانی فرمودند.
من رد بوی تو را می بوسم
گنجشک های تشنه
مرا بدرقه می کنند.
کودک از پی مادر
مادر از پی کودک.
"کیکاووس یاکیده"
از کتاب: کولی، پیراهن تنگ یک خواب بلند / انتشارات کاروان / 1386
پ.ن: 20 بهمن، سالروز تولد کیکاووس یاکیده عزیز، بر تمام طرفداران و هواداران این شاعر و هنرمند گرانقدر گرامی باد.
هر که را از دور می بینم
گلویم خشک می شود
می ترسم نکند این بار
اشتباه نگرفته باشم
بانو!
من به دنبال تو می آیم
تو هم از من بگریز
بگذار دیرتر بمیرم…
"کیکاووس یاکیده"
از کتاب: بانو و آخرین کولی سایهفروش / انتشارات کاروان / ۱۳۸۱
آن دم
که دریا و
آسمان
گم شود
پرواز، خواهم
آموخت
پیش از آن که
چشمانِ تو
دوباره باز
شود.
از: کیکاووس یاکیده
---------------------------------------------------------------
لینک مفید:
نقشه آنلاین ترافیک شهر تهران: اینجا
+ صفحه جالب و مفیدی هست. هر 5 دقیقه آپدیت میشه. این نقشه، خصوصا برای اون دسته از افرادی که با تلفن همراه و یا تبلت، دسترسی آسان و همیشگی به اینترنت دارند خیلی میتونه مفید باشه. یعنی از داخل ماشینشون میتونن ترافیک خیابانها و بزرگراهها رو ببینن و بهترین مسیر رو انتخاب کنند.
میگویم
صبح که آمدی
با شاخهای گل سرخ
وانمود میکنم
هیچ دل تنگ
نبودهام
صبح که بیدار
میشوم
میگویم
شب، با
چمدانی بزرگ میآید
و دیگر نمیرود.
از: کیکاووس یاکیده
کوچی ها سقفی بر سر ندارند.
پرستوها مرزها را نمی شناسند .
اما کولی ها
و کوچی ها و پرستوها در سفر همراه دارند.
همراهان. بیشماران.
قاصدک ها
تنها سفر می کنند.
من پای سفر
ندارم. دلی هم ندارم تا قوی دارمش .
من باز هم به
سفر می روم...
یادت می آید؟
می گفتی
خانهُ باد در گودی دستهای رنگ پریده و پشت رگهای آبی بازوان من است .
می دانی؟
دیگر فرقی هم
نمی کند.
دستهایم
یادگار بی خانمانی منند اما هنوز توان آن را دارند که اشکی را از گونه ای پاک کنند.
حالا هم
دوباره وقت رفتن است جان دلم ...
سلام مرا به خدایت
که نگهدار توست برسان.
از: کیکاووس یاکیده
ساحل
رویای رسیدن
به تو نباشد.
در دریا
چاره جز
عاشق بودن
نیست.
از: کیکاووس یاکیده
--------------------------------------------------------
نقد جالب روزنامه همشهری در مورد فیلم «هوش سیاه» را اینجا بخوانید:
+ چند سالیاااااان اخیر به ندرت پیش اومده که من پای تی وی بشینم و سریال ایرانی ببینم. مگر سریال های ارزشمند و تاریخی که ارزش دیدن داشته باشن. اما سریال هوش سیاه الحق و والنصاف (درست نوشتم!؟ ) خوش ساخت و دیدنیه. بنظر میرسه وقتی که تونسته امثال من سریال نبین رو پای تی وی بنشونه لابد از ضریب نفوذ و طرفداران زیادی در بین بینندگان تلوزیون ملی برخوردار باشه.
هر چند که نویسنده روزنامه همشهری در مورد انتخاب آقای یاکیده برای این نقش انتقاد داشته و ایشان رو برای این نقش ایده آل ندانستند! اما من به شخصه نمره قبولی رو به آقای یاکیده برای ایفای نقش اول در این سریال میدم.
در پیاله ای
به رنگ چشمان تو
غرق خواهم شد.
فردا
در ساحل پیالهی خواب
ریشه خواهم داد.
تو خواهم بود...!
از: کیکاووس یاکیده
خیال می کنم
پشت در ایستاده ای و در میزنی
اینقدر این
در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است
لولای شکسته
در را عوض میکنم
انگار کسی در
میزند
در را باز می
کنم و در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ای
می گویم :
بانو خوش
آمدی
ولی تو نیستی
پشت در
تنهاییست
در را می
بندم و باز دوباره باز میکنم
ولی هنوز هم
نیستی
اینقدر باز
میکنم و می بندم که لولای در دوباره می شکند
کاش می آمدی
می دانم چشم
خسته ام بسته خواهد شد
قلبم خسته ام
خواهد ایستاد
ولی تو
نخواهی آمد
بانو
بانو
بانو جان
تا آخر عمر
فقط همین خواهد بود
من و در و
لولای شکسته
و حسرت دیدار
تو
فقط همین
از: کیکاووس یاکیده
--------------------------------------------------------------
چشمان مردی که تو را گم کرده
از زمستان می آید
نمی داند
شادی پرواز پرستوها
در آسمان بهار
از چیست!
از: کیکاووس یاکیده
---------------------------------------------
+ اینروزها تب کیکاوس یاکیده به شدت داااااااااااااغ است! و این از سرچها، مراجعات و کامنتهای [خصوصا] خانمها در وبلاگم به خوبی محسوس است. :)
از حق نگذریم، واقعا بازی ایشون در سریال هوش سیاه، قوی و دوست داشتنیه. دست مریزاد آقای یاکیده
از آخرین باری
که عاشق شده ام
دیگر نمرده ام.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: کولی پیراهن تنگ یک خواب
چه قدر دزدیدن نگاه
از چشمان تو
لذت بخش است
گویی تیلهای از چشمام به دلم میافتد
بانو!
با مردی که تیلههای بسیار دارد
میآیی؟
از: کیکاووس یاکیده
فاصله خیال تو با من
فریادی است
که با مرگ خاموش میشود.
از: کیکاووس یاکیده
از مجموعه: بانو و آخرین کولی سایه فروش
1)
تمام پروانهها قاصدک بودند
به هر قاصدکی
راز چشمان تو را گفتم
پروانه شد
تمام پروانهها
ادای چشمان تو را
در میآورند
چون بغض مرا دوست دارند.
2)
کاری کن که ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا چاره جز
عاشق بودن نیست.
3)
باران که میبارد
تمام کوچههای شهر
پر از فریاد من است
که میگویم:
من تنها نیستم
تنها منتظرم!
تنها…
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
1)
آن دم
که دریا و آسمان
گم میشود
پرواز خواهم آموخت
پیش از آن که چشمان تو
دوباره باز شود
2)
از غروبی که سایه ام را
کاشته ام
هیچ شکوفه ای
طعم بوسه خورشید را
نچشیده است.
3)
زمستان آمده است
خسته ام
میخوابم
بهار که آمد
پیله ام را میشکافم
تا با پرهای
خیس
دوباره
عاشقت شوم.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"