فاصله خیال تو با من
فریادی است
که با مرگ خاموش میشود.
از: کیکاووس یاکیده
از مجموعه: بانو و آخرین کولی سایه فروش
1)
تمام پروانهها قاصدک بودند
به هر قاصدکی
راز چشمان تو را گفتم
پروانه شد
تمام پروانهها
ادای چشمان تو را
در میآورند
چون بغض مرا دوست دارند.
2)
کاری کن که ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا چاره جز
عاشق بودن نیست.
3)
باران که میبارد
تمام کوچههای شهر
پر از فریاد من است
که میگویم:
من تنها نیستم
تنها منتظرم!
تنها…
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
1)
آن دم
که دریا و آسمان
گم میشود
پرواز خواهم آموخت
پیش از آن که چشمان تو
دوباره باز شود
2)
از غروبی که سایه ام را
کاشته ام
هیچ شکوفه ای
طعم بوسه خورشید را
نچشیده است.
3)
زمستان آمده است
خسته ام
میخوابم
بهار که آمد
پیله ام را میشکافم
تا با پرهای
خیس
دوباره
عاشقت شوم.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
مرا ببخش
که پنداشتم
شادی پرواز پرستوها
از شوق حضور توست
آنها بهار را
با تو اشتباه میگیرند
آخر کوچکاند
کوچکم.
از: کیکاووس یاکیده
از مجموعه: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
-------------------------------------------------
پ.ن: دوست داشتم امروز با یک شعر بهاری به روز شم. روزهای آخر هفته لحظات و ساعات قشنگی در دل طبیعت بهاری برام رقم خورد. اینروزها دارم بهار رو با تمام وجودم از نزدیک لمس میکنم و هیچ فرصتی رو برای در آغوش گرفتن بهار از دست نمیدم. امیدوارم که برای شما هم همینطور باشه. بهاری باشید... همیشه
1)
زندگی قرص نانی است
روی آب حوض خانهی خاطرات
سهم ماهی های سرخ
که همیشه عاشقند
باور کن
2)
انتظار بارانی را میکشم
که پلک بر هم
بگذارم
باریده است !
بانو !
به تماشای
باران ستارهها
بی چتر
بیا.
3)
پیچک نگاهم
دزدانه تا پشت پنجرهی
اتاق تو بالا آمده
به کجا خیره شدهای!
باران که بگیرد
تمام پنجره پر از پیچک خواهد بود.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
1)
شب پرهها
برای رسیدن به ماه بانویشان
شب را گم کردهاند
در میان این همه ماهِ فریب
که درختانِ مرده
گل دادهاند
پرهایشان را گم کردهاند
بانو!
شب پره ها گم شدهاند
گم شدهام.
2)
نگاهم در آینه فرو می ریزد
جزیره ای به زیر آب می رود
در ساحل ِ آینه دستانی کور مال
عطر ِ تو را می جویند
و پرندگان
بودن ِ جزیره را فراموش می کنند.
3)
بوی رفتن می دهی
در را باز می گذارم
وقتی برو
که گنجشک ها و ستاره ها
خوابند...
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"
1)
این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت میشوم
دوباره راه میافتم
دوباره گم میشوم
هرطور شده این راه را تا آخر میروم
2)
پا برهنه تا کجا دویده ای؟
که این همه
گل شکفته است!؟
3)
از ستاره ها بادبادک ساختم
یا
از بادبادک ها ستاره
نمى دانم!
چشمان تو پر از بادبادک و ستاره بود.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش" / نشر قطره / چاپ ششم ، 1390
(زندگی نامه، معرفی آثار، دانلود کتاب و صدای شاعر در ادامه مطلب)
===================================
ادامه مطلب ...