-
هزار سال پیرتر شده ام
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 09:42
هزار سال پیرتر شده ام نمی دانم بوسه تو مرا هزار ساله کرد یا زمین هزار بار بیشتر به دور خورشید گشته است . " بیژن جلالی " ---------------------------------------------------- بیژن جلالی (زاده ۳۰ آبان ۱۳۰۶ تهران - درگذشت ۲۴ دی ۱۳۷۸)
-
وقتی نمیرسی...
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 09:41
وقتی نمیرسی شاید پایت را جایی جا گذاشتهای، وقتی نمیشود گذشت باید دوست داشت "سید محمد مرکبیان"
-
مائده های زمینی - 3
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 09:41
گهگاه به جست و جوی پاره ای از یادبودهای گذشته بر می خیزم تا شاید سرانجام سرگذشتی برای خویش بپردازم، اما خود را در آن میان بازنمیشناسم و زندگی ام از چهارچوب آن فراتر می رود. آنگاه چنین می پندارم که در لحظه ای هماره نوپا زندگی می کنم. آنچه "در خود فرو رفتن" نام دارد، برای من اجباری تحمل ناپذیراست؛ دیگر مفهوم...
-
آسان است برای من
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:32
آسان است برای من که خیابان ها را تا کنم و در چمدانی بگذارم که صدای باران را به جز تو کسی نشنود آسان است به درخت انار بگویم انارش را خود به خانه ی من آورد آسان است آفتاب را سه شبانه روز بی آب و دانه رها کنم و روز ضعیف شده را ببینم که عصا زنان از آسمان خزر بالا می رود آسان است یک چهچه گنجشک را ببافم و پیراهن خوابت کنم...
-
من تو را دوست دارم
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:27
من تو را دوست دارم اما از گرفتار شدن در تو هراس دارم و از یگانه شدن با تو و در جلد تو رفتن که آزموده ها به من آموخته است از عشق زنان پرهیز کنم و از خیزاب دریاها ... من بحث و جدل با عشق تو نمی کنم... که او روز و نهار من است و من با آفتاب روز بحث نمی کنم با عشق تو بحث و جدل نمی کنم که او خود مقدر می کند چه روزی خواهد...
-
جهان از چشمهای تو شروع میشود
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:26
جهان از چشمهای تو شروع میشود و جایی در امتداد آشفتگی موهات به باد میرود... "کامران رسول زاده" برگرفته از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
پشت این عکس
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:25
پشت این عکس نمی تواند دیوار باشد من پشت این عکس با تو قدم زده ام . "کامران رسول زاده" برگرفته از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
حتا در خواب
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:22
می خواهم همه ی دنیا باشم در آغوش تو می خواهم همه ی دنیایم آغوش تو باشد آقای من ! دنیایم را از من نگیر . @ همینجور که ساده نگاه کنی یا اخمالو حتا در خواب گوشه های لبهات می خندد نگاهت می کنم نگاهت می کنم و مست به خواب می روم . @ می شود صدایت را همیشه در خواب من جا بگذاری؟ "عباس معروفی"
-
بهشت
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:21
دیگر سیبی نمانده نه برای من نه برای تو نه برای حوا و آدم ... ببین ! دیگر نمیتوانی چشمهام را از دلتنگی باز کنی . حتا اگر یک سیب مانده باشد رانده میشوم . ... سیب یا گندم؟ همیشه بهانهای هست . شکوفهی بادام غم چشمهات خندیدن انار و اینهمه بهانه که باز خوانده شوم به آغوش تو و زمین را کشف کنم با سرانگشتهام . زمین نه،...
-
هفت شماره ی ساده
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 08:20
شکایت نمی کنم، اما آیا واقعاً نشد که در گذر ِ همین همیشه ی بی شکیب، دمی دلواپس ِ تنهایی ِ دستهای من شوی؟ نه به اندازه تکرار ِ دیدار و همصدایی ِ نفسهامان ! به اندازه زنگی ... واقعاً نشد؟ واقعاً انعکاس ِ سکوت، تنها حاصل ِ فریاد ِ آن همه ترانه رو به دیوار ِ خانه ی شما بود؟ نگو که نامه های نمناک ِ من به دستت نرسید ! نگو...
-
جهان چیزی شبیه موهای توست
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:33
جهان چیزی شبیه موهای توست، سیاه و سرکش و پیچیده خیال کن چه بیبختم من! که به نسیمی حتی جهانم آشوب میشود .. . "کامران رسول زاده" برگرفته از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام» ----------------------------------------------------------------------------- دفتر عشق: چیز دیگری نمی خواهم . شاید فقط...
-
به حرفهای مردم کاری ناشته باش
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:31
به حرفهای مردم کاری ناشته باش... به زیباییت ادامه بده میان خیالهای شبانهام... "کامران رسول زاده" برگرفته از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
کمی به من برس!
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:26
کمی به من برس! من از رسیدن به تو حالم خوب میشود. "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام» درباره شاعر: کامران رسولزاده شاعر، ترانهسرا، آهنگساز و خواننده ایرانی متولد 4 اسفندماه سال 1356 در تهران است. از سال 75 همزمان با پذیرفتهشدن در رشته مهندسی نرمافزار، موسیقی سنتی و شعر...
-
چقدر باید ببوسمت
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:23
چقدر باید ببوسمت تا کتابِ این همه گریه بسته شود؟ تا هق هق این همه... تمام؟! از: سید علی صالحی
-
بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:21
هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد انگشت بر میدارم. رقیب، یک آزمایشگر حقیر بیشتر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود. تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید. من این را بارها تکرار کردم هلیا! از: نادر ابراهیمی برگرفته از کتاب:...
-
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:19
نمی خواهم پارچه ی ابریشمی باشم اشرافی و غمگین می خواهم کتان باشم بر اندام زنی تنومند که لب هایش وقت بوسیدن ضربه می زنند و نگاهش وقت دیدن احاطه می کند تمامی این روزها دلگیرند من جغد پیری هستم که شیشه ای نیافته ام برای تاریکی می ترسم رویایم به شاخه ها گیر کند می ترسم بیدار شوم و ببینم زنی هستم در ایران افسردگی ام طبیعی...
-
بگو چکار کنم؟
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:17
بگو چکار کنم؟ با فلفلی که طعم فراق می دهد با دردی که فصل را نمی شناسد با خونی که بند نمی آید بگو چکار کنم؟ وقتی شادی به دم بادبادکی بند است و غم چو سنگی مرا در سراشیب یک دره دنبال می کند دلم شاخه شاتوتی که باد خونش را به در و دیوار پاشیده است "غلامرضا بروسان"
-
بیا باز فریب بخوریم
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:15
بیا باز فریب بخوریم تو فریب حرف های مرا و من فریب نگاه تو را ... مگر زندگی چه می خواهد به ما بدهد که تو از من چشم برداری و ...من نگویم که دوستت دارم "شهاب مقربین"
-
اکنون که مال منی
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:12
اکنون که مال منی رویایت را تنگاتنگ رویایم بخوابان و به عشق و رنج و کار بگو که اکنون همه باید بخوابند ... "پابلو نرودا"
-
هی آقای پلیس
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:07
هی آقای پلیس ! که در شعرهای کودکیام مرد مهربانی بودی تا مرا به آغوش مادرم برسانی دلم گرفته بود که از خانه بیرون آمدم و نمیدانستم طبق تبصرههای تازهی قانون وقتی که دلم میگیرد باید کدام روسریام را بپوشم "راضیه بهرامی خشنود"
-
جاودانه
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 08:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بر خود چیره خواهم شد دردهایم را خواهم سرود در امتداد این شب بی انتها از مشرق آرزوهایم طلوع خواهم کرد نهال امید را در باغچه دلم خواهم کاشت شکوفه های عشق از لابلای انگشتانم جوانه خواهد زد پنجره را باز خواهم کرد عطر بنفشه ها در فضا خواهد پیچید باد، عطر گیسوانم را...
-
جهان
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:28
بی شک جهان را به عشق کسی آفریدهاند، چون من که آفریدهام از عشق جهانی برای تو ! "زنده یاد حسین پناهی" ---------------------------------------------------------- دفتر عشق: هیزم شکن تبر می زد بر تنهی درخت درخت از مرگ و از افتادن نمیترسید نگرانیاش از این بود که آن پرندهای که سالها پیش کوچ کرده بود روزی باز...
-
جادهها
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:23
جاده ها جایی اگر برای رفتن داشتند تکان دادن دست دو معنای کاملاً متفاوت نداشت غربت با پوشیدن کفش هایت آغاز نمی شد و دستی که پشت سرت آب می ریخت جاده ها را به زمین کوک نمی زد @ یک روز برمی گردی که باد تمام آدم ها را برده است جاده ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده اند و زمین یک گلوله ی کاموایی بزرگ شده است که برای تنهایی...
-
دلم تنگ است
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:22
دلم تنگ است مثل لباس سالهای دبستانم مثل سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر که نمیفهمیدم وقتی میگویند کسی دورَست ... یعنی چقدر دورَست "لیلا کردبچه"
-
چند بار امید بستی...
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:21
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چند بار امید بستی و دام برنهادی تا دستی یاری دهنده کلامی مهرآمیز نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری؟ چند بار دامت را تهی یافتی؟ از پای منشین آماده شو که دیگر بار و دیگر بار دام باز گستری "مارگوت بیکل" ترجمه: احمد شاملو
-
برای تو و خویش ...
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:20
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم که چراغ ها و نشانه ها را در ظلمات مان ببیند گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود برای تو و خویش، روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از آن چیزها که در...
-
سنگ – سار
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:19
چقدر این که تو می آیی و سر به سر روزهایم می گذاری را حفظ کرده ام توی این دفترچه ی ممنوعه لای صفحه ای که نام هایت را موریانه ها جویده اند هنوز توی خواب راه می روم و نوزادی را شیر می دهم انگار پسر است و می خواهد پلنگ شود و سینه کش کوه ها را بالا برود هنوز خواب هایم را پشت و رو پوشیده ام و دستپاچه ی شبی هستم که آرام آرام...
-
عشق تو پشت و پناهم بود و نیست
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 09:19
چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست بازوانت تکیه گاهم بود و نیست دل به درگاه تو روی آورده بود عشق تو پشت و پناهم بود و نیست خاک پایت سرمه ی چشمان من چشم تو سوی نگاهم بود و نیست کوچه گرد شام غم بود این دلم روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست برق چشمانت شرر می زد به دل شمع شب های سیاهم بود و نیست لا ابالی بودم و مسحور عشق مستی ام...
-
تو می روی و من ...
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:32
تو می روی و من به سقوط هواپیما فکر می کنم به زمین گرم که جایی ست میان بازوهای من سرزمینی که جز تو هیچکس در آن زنده نمی ماند "منیره حسینی" ------------------------------------------------------------- دفتر عشق: بهار یکی از آن هزاران بهانه برای آمدنت است که من بیهوده به آن دل بستهام ! منبع: نت + با گذاشتن...
-
روسری
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:31
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یک لحظه باد روسری اش را کنار زد از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد . "محمد حسین ملکیان "