-
پری
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:36
من پری کوچک غمگینی را میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد و دلش را در یک نی لبک چوبین مینوازد آرام ، آرام پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد "فروغ فرخزاد"
-
باران بی سوال
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:36
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل خوب است... مثل همین باران بیسوال که هی میبارد .... که هی اتفاقا آرام و شمرده شمرده میبارد.... از: سید علی صالحی
-
راز
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:35
من فکر میکنم که پشت همهی تاریکیها شفافیّت شیری رنگ حیات است این راز را از حفرهی ماه و روزنههای ستارگان دریافتهام . "شمس لنگرودی" کتاب "گزیده ادبیات معاصر - شمس لنگرودی" / انتشارات نیستان / چاپ اول 1380
-
سکوت
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:34
سکوت آب می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛ سکوت گندم می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛ هم چنان که سکوت آفتاب ظلمات است- اما "سکوت آدمی" فقدان جهان و خداست: غریو را تصویر کن! "احمد شاملو"
-
خط
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:34
اینهمه خط نوشتم وُ یکی نستعلیقِ چشمهای تو نشد ! "رضا کاظمی"
-
ترجمه لبخند
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:33
تو در تمامِ زبانها ترجمهی لبخندی، هر کجای جهان که تو را بخوانند گُل از گُلِشان میشکفد . "رضا کاظمی"
-
نام تو
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:32
نامت از ساق هایم شروع می شود از دلم عبور می کند و دهانم را به آتش می کشد چطور می تواند مرگ از تو تنها گودالی را پر کند! "غلامرضا بروسان" از کتاب: مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است
-
اگر تو بخواهی ...
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:32
اگر تو بخواهی مورچه ای را از خانه اش دور می کنم و گرسنگی را به دنیا برمی گردانم دستم را تا آرنج در دهانم فرو می برم و خودم را چون پیراهنی پشت رو می کنم. اگر تو بخواهی نامت را بید می گذارم و در سایه ات روشن و خاموش می شوم. "غلامرضا بروسان" از کتاب: مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است
-
شادیِ تو بی رحم است و بزرگوار
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:32
شادیِ تو بی رحم است و بزرگوار، نفس ات در دست هایِ خالیِ من ترانه و سبزی است. من برمی خیزم! چراغی در دست چراغی در دلم. زنگارِ روحم را صیقل می زنم آینه ئی برابرِ آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازم! "احمد شاملو" ------------------------------------------ (شعر کامل در ادامه مطلب) متن کامل شعر: چراغی به دستم،...
-
بر شرب بی پولک شب
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 12:31
بر شرب بی پولک شب شرابه های بی دریغ باران ... در کنار ما بیگانه ئی نیست در کنار ما آشنائی نیست خانه خاموش است و بر شرب سیاه شب شرابه های سیمین باران ... از: احمد شاملو
-
ما خانه نداریم
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 08:52
ما خانه نداریم ماشین نداریم ما کنج دنج هیچ جایی را نداریم اما تمام جزیرههای کوچک این شهر را برای یک بوسه کشف کردهایم "منیره حسینی"
-
وقتی تو را دوست می دارم
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 08:46
وقتی تو را دوست می دارم بارانی سبز می بارم بارانی آبی بارانی سرخ بارانی از همه رنگ از مژگانم گندم می روید انگور انجیر ریحان و لیمو وقتی تو را دوست می دارم ماه از من طلوع می کند و تابستانی زاده می شود گنجشکان مهاجر باز می آیند وچشمه ها سرشار می شوند وقتی به قهوه خانه می روم دوستانم گمان می کنند که بوستانم ... از: نزار...
-
شعرهای عاشقانه ام بافته انگشتان توست
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 08:46
شعرهای عاشقانه ام بافته انگشتان توست و ملیله دوزی زیبایی ات . پس هرگاه مردم شعر تازه ای از من بخوانند تو را سپاس می گویند . * تمام گل هایم محصول باغ تو باده ام ارمغان تاک تو انگشتری هایم از کان طلای توست و شعرهایم امضای تو را در پای خود دارد . * ای که قامتت از بادبان بالاتر و فضای چشمانت گسترده تر از آزادیست تو...
-
اشک و لبخند
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 08:15
من اندوه دلم را با شادی مردم هرگز عوض نمی کنم. و نمی خواهم اشکهایی که غم ها را از چشم هایم سرازیر می کنند به خنده درآیند. آرزومندم زندگی به شکل اشکی و لبخندی باقی بماند. اشکی که قلبم را تطهیر می کند و اسرار پنهان زندگی را به من می فهماند. "جبران خلیل جبران " برگرفته از کتاب: اشک و لبخند
-
شادی و اندوه
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 08:07
برخی از شما می گویید: «شادمانی برتر از اندوه است» دیگران می گویند: «نه اندوه بهتر است» اما من به شما می گویم که این دو از یکدیگر جدا نیستند آنها با هم می آ یند و هنگامی که یکی از آنها با شما تنها سر سفره تان می نشیند، یادتان با شد که آن دیگری در بسترتان خفته است. "جبران خلیل جبران " برگرفته از کتاب: اشک و...
-
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی؟
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 07:30
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی؟ که هر کجا که می نویسمت شکوفه میدهی؟ "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
من با باد از سرزمین تو رفتهام
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 07:29
من با باد از سرزمین تو رفتهام، اینجا که موهای تونیست می پیچم به خودم... "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
به زمین بگو مرا نگیرد
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 07:29
به زمین بگو مرا نگیرد من از جاذبه چشمهای توست که نمیافتم... "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
من از آن روز که در بند توام آزادم
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:24
من از آن روز که در بند توام آزادم پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند در من از بس که به دیدار عزیزت شادم خرم آن روز که جان میرود اندر طلبت تا بیایند عزیزان به مبارکبادم من که در هیچ مقامی نزدم خیمهی اُنس پیش تو رَخت بیفکندم و دل بنهادم دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟ هیچ ! یاد تو مصلحت...
-
سیبی هستی آویزان
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:17
سیبی هستی آویزان از شاخهای در آسمان باور کن عابد نیستم عاشقی ناگزیرم که چنین دستهایم را به چیدن تو بلند کردهام . "ابوالقاسم تقوایی" ------------------------------------------------------- دفتر عشق: خدا اول از همه چشمان تو را آفرید بعد بنده ها را و این بهانهی خوبی است برای تماشای خدا و شکر نگاهت......
-
یک عاشقانه آرام - 1
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:14
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد گل از تو گلگون تر امید از تو شیرین تر نمی شود پاییز فضای نمناک جنگلی اش برگ های خسته ی زردش غمگین تر از نگاه تو باشد نمی شود که تو باشی، من عاشق تو نباشم ... نمی شود که شب هنگام عطر نگاه تو باشد "محبوبه های شب" هم باشند. نمی شود که تو باشی, من عاشق تو نباشم نمی شود که تو باشی...
-
جهان پیشینم را انکار میکنم
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:14
جهان پیشینم را انکار میکنم، جهان تازهام را دوست نمیدارم، پس گریزگاه کجاست !؟ اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟ "غاده السمان" (ترجمه ی عبدالحسین فرزاد) از کتاب: ابدیت، لحظه عشق / نشر چشمه
-
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:12
گفته بودم چو بیایی غ م دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی "سعدی" متن کامل شعر در ادامه مطلب من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم...
-
زیر پنجرهی اتاقم
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:12
زیر پنجرهی اتاقم «مــرا ببوس» را میخواند آواز خوان کوچههای شب . میبوسمت و طرح لبهایم میماند روی غبار سرد شیشه ! "رضا کاظمی"
-
بهار و این همه دلتنگی؟!
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:09
بهار ... و این همه دلتنگی؟ ! نه، شاید فرشته ای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد . " رضا کاظمی"
-
تو فقط گاهی برایم بخند
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:08
شاید تقدیر روی پیشانیام نوشته باشد "همیشه فاصله ای هست" ولی تو فقط گاهی برایم بخند آنوقت تقدیرم را می بوسم و کنار می گذارم تو که می خندی خدا تازه می فهمد اگر تنها عشق اعجاز رسولانش بود دنیای جهنمی بهشت موعود می شد... عشق همیشه معجزه ای تازه دارد... تو فقط گاهی برایم بخند. "گیلدا ایازی"
-
گفتی می آیی
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:07
گفتی می آیی و یاد اخبار هواشناسی افتادم که لذت باران های بی هنگام را می برد گفتی می آیی و یاد تمام روزهایی افتادم که بیهوده چتر برداشته بودم! "لیلا کردبچه" از مجموعه: "صدایم را از پرنده های مرده پس بگیر" / انتشارات دفتر شعر جوان -------------------------------------------------- پی نوشت: شاعر این...
-
تشنه و بیامان میباری
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:06
خوابی شیرین که در انتظار تعبیرش نبودی، بارانی که دانه دانه تمیز میشود و روی گونهی من مینشیند، کاسهیی از صدف که فرشتگانش پاک کردهاند تا از لبخندت پر شود . این جایی تو در آتش دستهای من و تشنه و بیامان میباری میباری و تسکینم میدهی . "شمس لنگرودی "
-
من شاعرم هنوز
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:04
یک ذره برگرد پشت سرت را نگاه کن وقتی که تخیلِ صندلی از جای تو خالی نیست معنیِ سادهاش این است که من شاعرم هنوز! از: سید علی صالحی
-
می خواستم چشم های تو را ببوسم
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 07:03
می خواستم چشم های تو را ببوسم تو نبودی، باران بود رو به آسمان بلند پر گفت و گو گفتم: ـ تو ندیدیش...؟ ! و چیزی، صدایی ... صدایی شبیه صدای آدمی آمد، گفت: نامش را بگو تا جست و جو کنیم ! نفهمیدم چه شد که باز یک هو و بی هوا، هوای تو کردم، دیدم دارد ترانه ای به یادم می آید . گفتم: شوخی کردم به خدا ! می خواستم صورتم...