-
عشق آدم را به جاهای ناشناخته می برد
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:30
عشق آدم را به جاهای ناشناخته می برد مثلا به ایستگاه های متروک به خلوت زنگ زده ی واگن ها به شهری که فقط آن را در خواب دیده... وقتی عاشق شدی ادامه ی این شعر را تو خواهی نوشت! "رسول یونان" برگرفته از کتاب: چه کسی مرا عاشق کرد؟ (گزیده شعر رسول یونان) / انتشارات امرود / 1390
-
دری به در به دری
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:29
همیشه دری باز به در به دری بودم رفتن را بیشتر از آمدن دوست داشتم صدای تو تنها سرزمین واقعی ام بود کلمات را در آغوشت پنهان می کنم از این به بعد همه می توانند شعر هایی از مرا در تو بخوانند " روجا چمنکار "
-
خیره شدن در چشمان تو
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:28
هنوز خیره شدن در چشمان تو شبیه لذت بردن از شمردن ستاره در یک شب صحرای یست و هنوز اسم تو تنها اسمی است در زندگی من که هیچ کسی نمی تواند چیزی در موردش بگوید هنوز یادم می آید رود... رود... غار... غار... و زخم... زخم و به خوبی بوی دستانت را به یاد دارم چوب آبنوس و ادویه ی عربی پنهان که بویش شبها از کشتی هایی می آید که به...
-
دنیا کوچکتر از آن است
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:27
دنیا کوچکتر از آن است که گم شدهای را در آن یافته باشی هیچ کس اینجا گم نمیشود آدم ها به همان خونسردی که آمدهاند چمدانشان را میبندند و ناپدید میشوند یکی در مه یکی در غبار یکی در باران یکی در باد و بی رحم ترینشان در برف آنچه به جا میماند رد پائی است و خاطرهای که هر از گاه پس میزند مثل نسیم سحر پردههای اتاقت را...
-
جوانیام گوشهی آغوش تو بود
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:26
جوانیام گوشهی آغوش تو بود لحظهای صبر اگر میکردی پیدایش میکردم آغوشت را باز کردی برای رفتنام شاید حق با تو بود من دیر شده بودم! دیر یا زود مانند یک دستهی گل باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم به خواستگاری آن زن ِ خاکی که نه نخواهد گفت آغوشش را باز خواهد کرد و همه چیزم را خواهد گرفت و من همه چیزم را به او...
-
سنجاق سر
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:26
سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد فقط همین را می داند چگونه وقتی تو می آیی زیباترم کند. "الهام اسلامی"
-
بی تو ...
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:25
بی تو خودم را بیابان غریبی احساس میکنم که باد را به وحشت میاندازد جویبار نازکی که تنها یک پنجم ماه را دیده است زیباترین درختان کاج را حتا زنان غمگینی احساس میکنم که بر گوری گمنام مویه میکنند آه غربت با من همان کار را میکند که موریانه با سقف که ماه با کتان که سکته قلبی با ناظم حکمت گاهی به آخرین پیراهنم فکر...
-
مائده های زمینی 2
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 08:24
ناتانائیل با تو از انتظار سخن خواهم گفت . من دشت را به هنگام تابستان دیده ام که انتظار می کشید، انتظار اندکی باران ... ناتانائیل، ای کاش هیچ انتظاری در وجودت حتی رنگ هوس هم به خود نگیرد . بلکه تنها آمادگی برای پذیرش باشد . منتظر هر آنچه به سویت می آید باش و جز آنچه به سویت می آید را آرزو مکن . جز آنچه داری آرزو مکن ....
-
عاشقانه ای از آندره ژید
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 07:56
دلبستگی نه ناتانائیل، عشق . باید دست به عمل زد. بی داوری درباره خوب و بد آن. باید دوست داشت و از خیر و شر آن دغدغه ای به خود راه نداد. ناتانائیل ... من به تو شور و شوق خواهم آموخت. ناتانائیل، دوست دارم به تو مسرتی ببخشم که تاکنون کسی دیگر به تو نبخشیده باشد. در حالی که خود مالک این مسرتم، نمی دانم آن را چگونه به تو...
-
عبور تو در کوچه ها
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 07:51
دیروز عبور تو در کوچه ها وزید و هنوز، دهان پنجره ها باز مانده است … " ابوالفضل پاشا " --------------------------------------------------------- دفتر عشق: آدم ها را گاهی باید رها کرد بروند... اسارت از یادشان می برد مهربانیت را . منبع: نت
-
شعر تازه
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 07:50
قهوهای موها و شرابی لبهایم برای این شبنشینی کافیست حالا فقط مانده باد بیاید حواس روسریام را پرت کند و پیراهنم را به بازی بگیرد تا تو شعر تازهات را کامل کنی "انسیه موسویان"
-
از آخرین باری که...
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 07:50
از آخرین باری که عاشق شده ام دیگر نمرده ام. از: کیکاووس یاکیده برگرفته از کتاب: کولی پیراهن تنگ یک خواب
-
مرا اینطوری ترک نکن
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 07:48
اگر نمی توانم همیشه مال تو باشم اجازه بده گاهی ، زمانی از آن تو باشم واگر نمی توانم گاهی ، زمانی از آن تو باشم بگذار هر وقت که تو می گویی ، کنار تو باشم اگر نمی توانم عشق راستین تو باشم بگذار باعث سرگرمی تو باشم اگر نمی توانم دوست خوب و پاک تو باشم اجازه بده دوست پست و کثیف تو باشم اما مرا اینطوری ترک نکن بگذار دست کم...
-
بوی تن تو
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:17
بوی شکوفههای گیلاس انبههای طلایی خاک باران خورده و بوی تن تو... با اینها میتوان چهار فصل زندگی کرد. "صنم غزالی" -------------------------------------------------------- دفتر عشق: بــــوی مهربانـــی می آیـــد ... کجا ایستاده ای؟ ! در مسـیر بــــاد؟ "منبع: نت"
-
سفر
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:16
وقتی سفر دوست داشتن تو باشد رفتن هم آمدن است . " سید محمد مرکبیان "
-
دست های تو تصمیم بود
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:16
دست های تو تصمیم بود باید می گرفتم و دور می شدم. "شمس لنگرودی"
-
دزدیدن نگاه از چشمان تو
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:15
چه قدر دزدیدن نگاه از چشمان تو لذت بخش است گویی تیلهای از چشمام به دلم میافتد بانو! با مردی که تیلههای بسیار دارد میآیی؟ از: کیکاووس یاکیده
-
دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم!
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:15
سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی، که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند ! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چالهای مهربان گونه ی تو ! سلام می کنم به پائیز ِ پسین ِ پروانه، به مسیر مدرسه، به بالش نمناک، به نامه های نرسیده ! سلام می کنم به تصویرِ زنی نِی زن، به نِی زنی تنها، به...
-
امسال بهار فهمیدم ...
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:14
امسال بهار فهمیدم با تقدیر نمی شود درافتاد و با نگاه تو نمی شود درافتاد و با آمدنت نمی شود درافتاد این که در آغوش تو خوابت را می بینم یعنی مدام در سرنوشتم راه می روی؟ امسال بهار فهمیدم وقتی کنار هم راه می رویم بارانی از شکوفه های شکوه بر سرمان می بارد. امسال بهار برگ معجزه را از این عشق تغزلی نشانت می دهم گل من! و برگ...
-
وقتی تو آوازم می کنی
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 09:13
وقتی تو می خوانی مرا وقتی تو آوازم می کنی صدایت لایه ای از دانه روز برمی دارد و پرندگان زمستانی هم آوایت می شوند. گوش دریا پر است از زنگ و زنجیر و زنجره از موج و اوج و حضیض و من پرم از تو وقتی تو آوازم می کنی. "پابلو نرودا"
-
من که می توانستم در گندمزارِ تنت ...
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 14:06
من که می توانستم در گندمزارِ تنت پیراهنت باشم، زل به خیرگی های مانده بر هوا، سر هم نمی چرخانم. صحبت از تنهایی نیست؛ یک بار جا ماندن، یک عمر، یک ایستگاه، یک قدم، دمی حتی دورت می کند. "سید محمد مرکبیان" ------------------------------------------------------------ + با سلام و تبریک مجدد سال نو به همه خوبان از...
-
آسمان را نگاه میکنم
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 14:02
آسمان را نگاه میکنم قدش آنقدر بلند است که تقویم را برمیدارم تک تک برگهایش را با بادبادکی به آسمان میسپارم... حالا میتوانم برگردم به اول زمان اما نه! دیگر به بهشت نمیروم آنجا خون تاوان سیبی بود که با عشق به تو دادم... تنها گوشه ای ته چشمان تو بهشت که هیچ ابدیتی است برای من.. نگاهم کن "گیلدا ایازی"
-
اگر تو نبودی
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 14:02
اگر تو نبودی این کوچه با کدام بهانه بیدار میشد و این شب با کدام قصه میخوابید؟ " محمدرضا عبدالملکیان "
-
شنیده ام معشوقه ات شده ام
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 14:00
شنیده ام معشوقه ات شده ام جان معشوقه ات بگو راست است این دروغ قشنگ؟؟ "منیره حسینی" ------------------------------------------------------------ مجموعه های چاپ شده: 1- بی حواس ترین زن دنیا / انتشارات دفتر شعر جوان 2- عاشقانه های جنجالی / انتشارات شانی 3- با کناری ات کنار نمی آیم/ انتشارات نیماژ 4- فرود هیچ...
-
دوستت دارم
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 13:59
دوستت دارم و پنهان کردنِ آسمان پشتِ میلههای پنجره آسان نیست ... "لیلا کردبچه"
-
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 13:59
انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند تنهایی من عمیق ترین جای جهان است و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد "لیلا کردبچه" از مجموعه: صدایم را از پرنده های مرده پس بگیر
-
یک تار از موهایم را بردار
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 13:58
یک تار از موهایم را بردار با خودت ببر به هر شهر که می رسی دری باز می شود به رویت با هر کس حرف می زنی روسریام تاب می خورد هر زنی که عاشقت بشود گونه های من گل می اندازد و منتشر می شوم توی تمام ایستگاه های جهان ! "ناهید عرجونی "
-
دلم برایت تنگ می شود
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 13:57
دلم برایت تنگ می شود وقتی قرار است جنگ به خاور میانه کشیده شود کشیده شود به انگشت های تو به موهای عاشقم و قرارگاه کوچکی که چهارشنبه است ! "ناهید عرجونی "
-
باش تا باشم تکیه بر نفسهایت
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 11:47
باز خو می کنم به شب که در آغوشِ من سوزِ بی خوابی و بر شانه هایم بارِ سنگینِ دوریِ توست آنجا که باشی ، ستاره می روید بر آسمانش باش تا باشم تکیه بر نفسهایت هرکجا می روی ، هرکجا می بری ، من با تو باشم شب ، بی تو طولانی ست من ، بی تو بی طاقتم نشانیِ پنجره ام را از ماه بگیر جاده بیداری ام را نشانه برو ، شاید پلک هایم توانِ...
-
خانه را از دوش عشق برداشتم
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 11:34
خانه را از دوش عشق برداشتم ، عکس را از قاب ، یاد را از تخت و قلبم را از کنار آینه ات . دوستی ، چمدانی شد برای من تا قشنگیِ زندگی برای تو بماند ... "سید محمد مرکبیان"