کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

 

"مولانا"

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟

وآنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست؟

 

وآنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم

وآنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست؟

  

وآنکه جان‌ها به سحر نعره زنانند ازو

وآنکه ما را غمش از جای ببُرده‌ست کجاست؟

 

جانِ جان‌ست، وگر جای ندارد چه عجب!

این که جا می طلبد در تن ما هست، کجاست؟

 

غمزۀ چشم بهانه‌ست وزان سو هوسی‌ست

وآنکه او در پس غمزه‌ست دلم خَست کجاست؟

 

پردۀ روشن دل بست و خیالات نمود

وآنکه در پرده چنین پردۀ دل بست کجاست؟

 

عقل تا مست نشد چون و چرا پَست نشد

وآنکه او مست شد از چون و چرا رست کجاست؟

 

"مولوی"

دیوان شمس / غزلیات

 

پوشیده چون جان می روی

پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من

سرو خرامان منی ای رونق بستان من

 

چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو

وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من

 

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم

چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

 

تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم

ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

 

بی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرا

در پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان من

 

از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم

ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

 

گل جامه در از دست تو وی چشم نرگس مست تو

ای شاخه‌ها آبست تو وی باغ بی‌پایان من

 

یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی

پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

 

ای جان پیش از جان‌ها وی کان پیش از کان‌ها

ای آن بیش از آن‌ها ای آن من ای آن من

 

چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست

اندیشه‌ام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من

 

بر یاد روی ماه من باشد فغان و آه من

بر بوی شاهنشاه من هر لحظه‌ای حیران من

 

ای جان چو ذره در هوا تا شد ز خورشیدت جدا

بی تو چرا باشد چرا ای اصل چارارکان من

 

ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من

ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من

 

"مولانا"

دیوان شمس / غزلیات

ای دوست به دوستی قرینیم ترا

ای دوست به دوستی قرینیم ترا

هرجا که قدم نهی زمینیم ترا

در مذهب عاشقی روا کی باشد

عالم تو ببینیم و نه بینیم ترا

 

"مولانا"

دیوان شمس / رباعیات

آن کس که ترا نقش کند...

آن کس که ترا نقش کند او تنها

تنها نگذاردت میان سودا

در خانه تصویر تو یعنی دل تو

بر رویاند دو صد حریف زیبا

 

"مولانا"

دیوان شمس / رباعیات

--------------------------------------------------------------

 آرامگاه و موزه مولوی در قونیه ترکیه

 


زندگی نامه مولوی:

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی، مولانا و رومی

(۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه)

(۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی)

از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است.

مولوی زادهٔ بلخ (در افغانستان کنونی) یا وخش بود و در زمان تصنیف آثارش، همچون مثنوی، در قونیه در دیار روم (ترکیه کنونی) می‌زیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی پارسی‌زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر می‌دانند، چرا که حدود شصت تا هفتاد هزار بیت او فارسی است و تنها حدود هزار بیت عربی و کمتر از پنجاه بیت به زبانهای یونانی/ترکی (اغلب به طور ملمع در شعر فارسی) شعر دارد.

 

طلوع شمس:

شاعر پارسی‌گوی، مولانا، در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهره‌مند بودند تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری برجای گذاشت که از عالی‌ترین نتایج اندیشه بشری است.

 

آثار مولوی:

آثار منظوم:

مثنوی معنوی

دیوان شمس تبریزی

رباعییات (که بخشی از دیوان شمس است)

 

آثار منثور:

فیه ما فیه

مجالس سبعه

مکتوبات (مکاتیب)


منبع: سایت ویکی پدیا 

 

 روز بزرگداشت مولوی:

8 مهر ماه، در تقویم رسمی کشور، روز بزرگداشت مولوی نامگذاری شده است.