بهار؛
می تواند نام تو باشد
وقتی
که در همهمه یِ سبزِ دلم
دوستت دارم هایت
شکوفه می زنند.
"سارا قبادی"
وقتی که کوه ها
آوار می شوند
نام تو را نمی دانم
ورنه با آهوان دامنه می گویم
تا حرز رستگاری شان باشی
نام تو را
حتی به کوه می گویم
تا کوه پر درآرد و پرنده شود
£
نام تو را نمی دانم
تنها نه من که هیچ
هیچ کسی نام تو را نمی داند
غیر از من مثالی من
که گاه گاه با مرکب شهابش
آفاق خواب های مرا می پیماید
افسوس!
من چرا
به خواب خویش نمی آیم؟
تا کوه پر درآرد و پرنده شود
و پر زنان، عروج کند
تا اوج
£
نام تو را نمی دانم
اما می دانم
که نامت از کلام رهایی مشتق است
و ریشه اش
به معنی وسیع شکفتن
در سال های گل بر می گردد
و با کلید آبی زیبایی
تفسیر می شود
نام تو را نمی دانم
آری
اما می دانم
گل ها اگر که نام تو را می دانستند
نسل بهار از این سان
رو سوی انقراض نمی رفت.
"حسین منزوی"
برگرفته از وبلاگ:
...
تو را چه بنامم؟
تا دریچه را
رو به باغی بگشاید
که صدای پرپر شدنش
به زمزمه های تو
در عصرهای دلتنگی می ماند
نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان
بدل میکند
و آتش
در گلستانِ ابراهیم میافکند
مرا زهرهی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو مینگرم و میمیرم.
"حسین منزوی"
بادی که از شمال غربی می آید
و بوی شانه های تو را دارد
دیوار های سیمانی را ویران می کند
آنگاه با گردبادی از نام هایت می چرخم
و چرخ چرخ چرخزنان
با شوق و با غبار
و با امید و شب می آمیزم
و در هوای تو
از خاک و خار
کنده می شوم
نامت
این بار
آبی تر و زلال ترین نام
در بین نام های جهان است
این بار
ای یار
نام تو آسمان است.
"حسین منزوی"
برگرفته از وبلاگ:
------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ جدید علی اصحابی به نام حس بیرحم
نامت
از ساق هایم شروع می شود
از دلم عبور
می کند
و دهانم را
به آتش می کشد
چطور می تواند مرگ
از تو
تنها گودالی را پر کند!
"غلامرضا بروسان"
از کتاب: مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است
هر حرف نام تو را
با عطر گلی می آمیزم
هر خواب گندمزاری را
با نسیم نگاهم
بر تنت می نوازم
هر آوای پرنده ای را
از موهای تو می گذرانم
هر شراب نابی را
با مستی لبهای تو
مزه مزه می کنم
صدای تو
باد را برمی گرداند
گل قشنگم!
برمی گردم
پیش از آن که تو را بشناسم برمی گردم
و در ابتدا و انتهای ذهنت ورق می خورم
می خواهی قبل و بعد ذهنت را ببوسم؟
"عباس معروفی"