دوست داشتن ما
بازی برف و خورشید بود...
هر چقدر عاشقانه تر می تابیدم
محو تر می شدی!
"مینا آقازاده"
دیر شده، می دانم!
باید بیایم
باران را در چشم هایت بند بیاورم؛
به قلبت نفوذ کنم و
خاطره ی سالها تنهایی ات را پاک کنم!
باید هر چه عشق دارم
به پایت بریزم
بعد از تو
هیچ حسّی به دردِ من نخواهد خورد...!
"مینا آقازاده"
نمیدانم
در کجای عشق، ایستادهام!؟
خوب است یا بد؟
اما دلم دیگر برایت
تنگ نمیشود،
نمیتپد!
نمنم
به لطفِ گریه
از "غم" گذشتهام...
من به تَرکِ عادتها
عادت کردهام؛
بر گشتهام
به اوّلِ اوّلِ آشنایی
به همان روزهای بی"تو"یی
تنهایی.. تنهایی.. تنهایی...
"مینا آقازاده"
هر روز
به دار می آویزند مرا
خاطراتی که از تو دستور می گیرند!
خاطراتی که مُدام
صندلی را از زیر پایم می کشند!
اما نمی دانند که من
نمی میرم!
نمی میرم!
فقط در هوای "تو" معلّق می مانم...
"مینا آقازاده"
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده های باد؛
چشم هایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...!
"مینا آقازاده"
پاهایم که رو به راه شود،
زخم هایش اگر خوب شود،
دوباره راه می افتم
عشق
مرا از تمام سربالایی های نیامدنت
بالا می برد!
من این پیچ و خم های
به تو نرسیدن را هم
دوست دارم... .
"مینا آقازاده"
هر صبح
یک جام سلام
از لب های سرخ تو کافیست
تا سرمست شوند
لحظه های من...!
"مینا آقازاده"
+ سلام... صبحتان باشکوه
عاقلانه کنار گذاشتمت
اما هر بار که
مژه ای می افتد
روی گونه ام
بی اختیار
تو را آرزو می کنم...
مثل بعضی صبح ها
که یادم می رود نیستی
وَ بلند می گویم:
صبح به خیر...
"مینا آقازاده"
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
در کجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی..!
"مینا آقازاده"
برگرفته از وبلاگ: کافه دلتنگی
کلاغ ها مُدام
خبرهای بدی از تو می آورند!
تو اما نگران نباش
هنوز آنقدر عاشق هستم
که هر صبح
سر از آغوش تو دربیاورم.
"مینا آقازاده"
در چشم من
_این آرامگاه ابری
باران های زیادی مرده اند...
برای تسلی که آمدی
شاخه ای بوسه
آرام
برسنگ گونه ام بگذار...
"مینا آقازاده"
از مجموعه: با چتر به خواندنم بیا / ۱۳۹۳ / نشر فصل پنجم
------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
هر بار که کودکانه دستی را گرفتم گم شدم
آنقدر که در من هراس گرفتن دستی هست، ترس از گم شدن نیست...
"ناشناس"
اندوه دار من!
راه چشمانت را که گم می کنم
از بیراهه ی «حرفها» وارد نشو
من و تو را واژه سیراب نمی کند
بیا رو در روی هم
به نیت یکی شدن،
خسته شویم!
"مینا آقازاده"
مجموعه: از من کوچ نکن / ۱۳۸۳/ نشر الهه ناز
برگرفته از وبلاگ الهه الهام
درباره شاعر:
مینا آقازاده متولد 2 مرداد 1357، دارای مدرک دکترای تخصصی در رشته زبان و ادببات فارسی و مدرس دانشگاه است. وی تاکنون دو مجموعه شعر با نام های: "از من کوچ نکن" و "باید ستاره ای روشن کنم" به زیر چاپ برده است.
وبسایت خانم مینا آقازاده: