-
منم که دوستت دارم
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 10:14
منم که دوستت دارم نه مردی که دستش را به نردهها گرفته نه باران پشت پنجره منم که دوستت دارم و غم بشکههای سنگینی را در دلم جابهجا میکند " غلامرضا بروسان"
-
عاشقانه ای زیبا از نرودا
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 09:01
زیباترینم! زندگی، آسمان، دانه ای که لب می گشاید در زمین، و بیدهای مجنون مست همه چیز ما را می شناسند. عشق ما در این تپه ی زیبا در باد، در شب و در زمین به دنیا آمد و از این روست که خاک رس و گل های زیبا و درختان نام تو را می دانند. ما تنها این را نمی دانستیم، با هم روییدیم، با گلها روییدیم و از این روست که چون از کنار...
-
حرف که میزنی
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:55
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 حرف که میزنی ... من از هراس طوفان؛ زل می زنم به میــــــز، به زیر سیگاری، به خودکار ... تا باد مرا نبرد به آسمان ! لبخند که میزنی من زل میزنم به دست هایت ... به ساعت ِ مچی طلایی ات، به آستین پیراهنت، تـــا فرو نروم در زمین ! دیشب مادرم می گفت : تو از دیروز فرو رفته...
-
به کسی که عاشق توست بگو ...
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:53
به کسی که عاشق توست بگو هر روز با زیباترین تعابیر جهان بیدارت کند ، من اینجا هر شب تو را با زیباترین تعابیر جهان به خواب می سپارم … "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
تو باشی خدا میشوم
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:53
تو باشی خدا میشوم مالک شبهای تو نه مالک یومالدین ایاک اعبدُ و ایاک استعین راه دیگری نمیشناسم مستقیم به خانهات میآیم تنت را میپرورم و دنیا را با دستهای مهربان تو میآفرینم حتا خودم را . "عباس معروفی"
-
تو را دوست نمی دارم
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:52
تو را دوست نمی دارم گرچه گلی در نظر آیی یا یاقوت زردی یا میخکی که آتش، آنها را به کشتن خواهد داد. تو را دوست می دارم چونان حقایق تاریک که دوست داشتنی هستند. من حقیقت تو را دوست می دارم اگر گیاهی باشی که هیچگاه شکوفه نداده است. باز دوستت می دارم حقیقت مطلق تو را و عشقی را که از تو در بدنم زندگی می کند. دوستت می دارم،...
-
دوست
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:04
بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید . صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود . و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد . و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند . به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر...
-
ای صمیمی، ای دوست
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:24
ای صمیمی، ای دوست گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی دیدنت... حتی از دور آب بر آتش دل می پاشد آنقدر تشنه دیدار تو ام که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم دل من لک زده است گرمی دست تو را محتاجم و دل من... به نگاهی از دور طفلکی می سازد ای قدیمی، ای خوب تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم من، صمیمانه به یادت هستم...
-
با من از روشنی حرف می زنی
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:19
با من از روشنی حرف می زنی و از انسان که خویشاوند همه خداهاست با تو من دیگر در سحر رویاهایم تنها نیستم. " احمد شاملو " --------------------------------------------------------------- دفتر عشق: گور پدر این صندلی که میگوید: «من یکنفرهام»! هندسه عشق جای مرا باز میکند کنار تو "ابن محمود"
-
لبخند تو
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:17
همه میگویند: چه مهربان است این مَرد ! و کسی نمیداند لبخند تو است روی لبهام وقتی آنسوی دریاها یادم میکنی... "رضا کاظمی"
-
بدون رنگ
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:17
خیال خوابیدن در آغوشت یا حتا صدات آقای من ! در آغوشِ صدات هم میتوانم بخوابم و همهی دنیا را مال خودم بدانم . @ حالا پرواز کردهای بر بال فرشتگان نشسته پیلهبسته پروانهای؟ نه عقاب من ! تکسوار بی نقاب من ! @ این منم که گمشدهام یا تویی که پیدا نمیشوی؟ @ دلم صدات را می خواهد بوی موهات را می خواهد وقتی خوابی پشت آن...
-
تو می آیی
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:16
تو می آیی چونان نسیمی که از دل کوه. تو می آیی چونان رودی که از بطن سطحی برف آگین و گیسوانت آرایش خورشید را شرمگین می کنند آنگاه که در من تکرار می شوی. نور کوتاپوس به تمامی از میان بازوان تو سرریز می شود بازوانی که رود، ناخنکش خواهد زد با قطره هایی که به پیراهنت خواهد پاشید. چندان که قصدت می کنم سرشانه هایت چونان یکی...
-
دوستت دارم و دوستت ندارم
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 08:16
این را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم چرا که زندگانی را دو چهره است، کلام، بالی ست از سکوت، و آتش را نیمه ای ست از سرما . دوستت دارم برای آنکه دوست داشتنت را آغاز کنم، تا بی کرانگی را از سر گیرم، و هرگز از دوست داشتنت باز نایستم : چنین است که من هنوز دوستت نمی دارم . دوستت دارم و دوستت ندارم آن چنان که گویی...
-
وقتی هستی
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 13:02
هیچ کس زودتر از من لبخند نمی زند به روی تو حتی بیداری @ تو میدانی از مرگ نمیترسم فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم @ هیچکس زودتر از من به باز شدن چشمهات نمیرسد حتی خورشید! @ وقتی نیستی بهانه میگیرد دلم تلخ میشود سر راه یک چیز شیرین هم بخر نان و یک چیز شیرین @ دوستت داشتم یا بوسم کردی؟ @ در آینه...
-
ثبت احوال
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 12:56
جالب است ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است بجز احوال ام! "حسین پناهی"
-
گویند بهشت و حورعین خواهد بود
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 12:54
گویند بهشت و حورعین خواهد بود آنجا می ناب و انگبین خواهد بود گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک چون عاقبت کار چنین خواهد بود "خیام"
-
برای دوست داشتنت دلت را لازم دارم
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 12:51
بند ِ دل ِ من به لبخندهای تو بند است برای دوست داشتنت اما لبخندهایت را نه دلت را لازم دارم ! از شعبده باز هم کاری ساخته نیست گیرم طناب بکشد از دل من تا دل تو گیرم با دستهایی به پهلو باز که معلوم نیست برای حفظ تعادل است یا برای بغل کردن تو تمام طناب را راه بروم و نیفتم یا گیرم این لبخند لعنتی ات سوژه ی معروف ترین نقاش...
-
آنگاه که در آستان مرگم
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 12:50
آنگاه که در آستان مرگم دست هایت را بر روی چشم هایم بگذار. آنگاه که در آستان مرگم بگذار گندم دست هایت طراوت شان را یک بار دیگر بر فراز من پرواز دهند بگذار لطافتی را که به تفسیر سرنوشتم انجامید، احساس کنم آنگاه که در آستان مرگم. می خواهم وقتی که می میرم، باز هم زندگی کنی می خواهم گوش هایت باز هم صدای باد را بشنوند می...
-
تنها عشق تو ...
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 12:50
درحال مرگ همچنان که سرما در بَرَم می گرفت دانستم که از تمام زندگی، تنها تو را، تنها تو را پشت سر، جا گذاشته ام دهانت روز و شبم و پوستت یک جمهوری که دولتِ بوسه های من، بنیانش نهاد. در حال مرگ، کتاب ها و قلم ها چونان گنجینه هایی بودند که بی تابانه پایان می گرفتند و آن خانه ای که ما من و تو، دستادستِ هم ساخته بودیم از...
-
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 08:23
گر می نخوری طعنه مزن مستان را بنیاد مکن تو حیله و دستان را تو غره به آن مشو که می می نخوری صد لقمه خوری که می غلام است آن را "خیام" -------------------------------------------------------- 28 اردیبهشت ماه، سالروز بزرگداشت حکیم عمر خیام، پدر رباعی در ادبیات فارسی، شاعر، منجم و فیلسوف ایرانی بر تمام ایرانیان...
-
زیبایی
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:52
اشک های تو شانه ام را خیس می کند و زخم سال های پیش را می سوزاند در تو کدام رودخانه می گرید و ماهی در آستین کدام رود در تو روشنایی عجیبی که درختان سیب را بارور می کند و دریایی که هنوز در گوش دکمه های تو می خواند زیبایی تو همیشه چیزی را از قلم می اندازد "غلامرضا بروسان"...
-
من در جریان زندگی نیستم
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:51
من در جریان زندگی نیستم، تو در جریان باش ! که دارم با نسیم جغرافیای صورتت را لمس میکنم، کاش بودی … "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
تو نیامدی
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:50
صبح سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید تو نیامدی گنجشک های منتظر دور خانه ی من نشستند و به هر سایه به خود لرزیدند تو نیامدی شعر از دلم به دهانم از لب هایم به دلم پر کشید تو نیامدی آفتاب از سر سروها به انتهای خیابان سر کشید تو نیامدی. مه میداند که باید برخیزد و به خانه ی خود بیاید در سینه ی من. "شمس...
-
جهان برای من با میلاد تو آغاز شده
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:49
جهان برای من با میلاد تو آغاز شده و برگهای تقویم تنها دیوارهایی فرضی است که فاصله را یادآوری می کنند تا باور کنیم بی آغوش عشق افسانه ای بیش نیست اما حالا که دوباره میلاد توست بیا با هم دیوانگی کنیم مثلا من ماه را جای تو می بوسم و تو با قاصدکی برای چشمانم لبخند بفرست بعد با هم به ریش تقویم و دیوارهایش میخندیم تنها خدا...
-
سرانگشتانت شکوفه می دهند
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:48
سرانگشتانت شکوفه می دهند تا من ببویمشان و دست هایت به لب هایم آب تا زنده بمانم چون مادری به کودک خویش. آه انگشتانت آنها حتی قلب مرا شخم زده اند و اکنون قلبی سوخته ام آنگاه که تو حجم خالی آغوشم را پر می کنی قلبی سوخته در کوزه آبی که تو می نوشانی ام. "پابلو نرودا"
-
به آرامی آغاز به مردن میکنی
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:45
به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی . به آرامی آغاز به مردن میکنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند . به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر بردهی عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی … اگر روزمرّگی...
-
جایی که اینجا نیست
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 07:43
راه دوری برای رفتن ندارم جای نزدیکی برای ماندن و بلاتکلیفی پاهایم راه به هرجا میبرند، تنهاییام چمدانم را برمی دارد و دنبالم می آید همین است که کفش کشفِ پیش پا افتاده ای می شود چمدان گوش سنگینی که ازاین حرف ها پُر است و قطاری که دور می شود شاید شاید به سرزمین دیگری برسد همین است که خیابان وطنم می شود و هرکه سراغم می...
-
تنهایی، تلخ ترین بلای بودن نیست
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 12:26
باید باور کنیم تنهایی تلخ ترین بلای بودن نیست، چیزهای بدتری هم هست، روزهای خستهای که در خلوت خانه پیر می شوی ... و سالهایی که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است . تازه تازه پی می بریم که تنهایی تلخ ترین بلای بودن نیست، چیزهای بدتری هم هست : دیر آمدن ! دیر آمدن ! از: چارلز بوکوفسکی...
-
پرندگان سفید
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 09:45
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 افسانههای هیمالایایی میگویند پرندگان سفید زیبایی هستند که همیشه در پرواز زندگی میکنند آنها در هوا زاده میشوند. باید پرواز را پیش از آنکه سقوط کنند یاد بگیرند شاید تو نیز اینگونه به دنیا آمدهای که زمین زیرپایت مدام خالی میشود شاید جاذبهی زمین علیه تو...
-
موهایت دفتر خاطرات ماست
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 09:41
هر چه موهایت بلندتر عمر من بلندتر است گیسوان آشفته روی شانه هایت تابلویی از سیاه قلم و مرکب چینی و پرهای چلچله هاست که به آن دعاهایی از اسماء الهی می بندم می دانی چرا در نوازش و پرستش موهایت جاودانه می شوم ؟ چون قصه ی عشق ما از اولین تا آخرین سطر درآن نقش بسته است موهایت دفتر خاطرات ماست پس نگذار کسی آن را بدزدد ....