-
ریسمان پاره...
شنبه 1 تیرماه سال 1392 07:45
ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد دوباره دوام می آورد اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است. شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم اما در آنجا که ترکم کردی هرگز دوباره مرا نخواهی یافت! "برتولت برشت"
-
فقط فاصله بود
شنبه 1 تیرماه سال 1392 07:42
باران میآمد مردمان در خوابِ خانه از آبِ رفته به جوی ... سخن میگفتند، همهمهی یک عده آدمی در کوچه نمیگذاشت لالاییِ آرامِ آسمان را آسوده بشنوم ... اصلا بگذار این ترانه همین حوالیِ بوسه تمام شود ! من خستهام میخواهم به عطرِ تشنهی گیسو و گریه نزدیکتر شوم، کاری اگر نداری ... برو ! ورنه نزدیکتر بیا میخواهم ببوسمت ....
-
اسمم را بخوان
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 11:08
همه ی سنگ های جهان را به پنجره ای می زنی که شیشه ندارد. اسمم را بخوان اگر شکستن خیال تو نیست. "شیدا نوذری" ---------------------------------------------------------- دفتر عشق: در آغوشم بگیر بگذار گرمی دستت را حس کنم و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان قلبم به...
-
تو به زندگی میمانی
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 11:07
دوستت میدارم ! تو به زندگی میمانی ! به نوشیدن جرعهای آب در فاصلهی دو رؤیا ! به بوییدن عطرِ یکی نامهْ پیش از گشودنش ! به سلام هر سپیدهدم ! به فرونشاندن عطش اطلسیها ! به زنگ بیهنگامِ تلفن ، با خبری گوار یا ناگوار ! ... " یغما گلرویی " (شعر کامل را در ادامه مطلب بخوانید) متن...
-
پیاله ای به رنگ چشمان تو
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 10:44
در پیاله ای به رنگ چشمان تو غرق خواهم شد . فردا در ساحل پیالهی خواب ریشه خواهم داد . تو خواهم بود ...! از: کیکاووس یاکیده
-
معشوق من، با تو به هیچ کجا نخواهم آمد
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 10:42
معشوق من با تو به هیچ کجا نخواهم آمد اینجا گربه ایست محتاج من بگو چگونه حرف رفتن میزنی وقتی با خبری که شبها برادران وزارت عشق با صدای من به خواب می روند آنهنگام که باتو عاشقانه ی فروغ میخوانم اصلا فکرت چگونه به رفتن است وقتی از گامهامان در مسیر ترقی خواهی،باخبری زمانیکه میدانی در این خاک ماندن هر سال پانصدوچهل هزار...
-
بابا لنگ دراز عزیزم...
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 08:12
بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم... "برگرفته از رمان بابا لنگ دراز / نوشته جین وبستر" (متن کامل در ادامه مطلب) + جین وبستر (به انگلیسی: Alice Jane Chandler Webster) (۱۸۷۶ - ۱۹۱۶) بانوی رماننویس و نمایشنامهنویس آمریکایی بود....
-
همیشه منتظرت هستم
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 08:11
همیشه منتظرت هستم خیال می کنم پشت در ایستاده ای و در میزنی اینقدر این در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است لولای شکسته در را عوض میکنم انگار کسی در میزند در را باز می کنم و در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ای می گویم : بانو خوش آمدی ولی تو نیستی پشت در تنهاییست در را می بندم و باز دوباره باز میکنم...
-
چرا درخت نباشم
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 08:09
آسمان که نشد، چرا درخت نباشم ... وقتی تو در من اینهمه پرنده ای؟ ذهنم پُر از لانه هایی است که برای تو ساخته ام ! " کامران رسول زاده " از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
(پست ثابت)
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 19:10
توجه: وبلاگ "کوچه باغ شعر" هیچ کانالی در تلگرام ندارد. --------------------------------------------- ارسال شعر: عزیزانی که تمایل به ارسال شعر و درج آن در وبلاگ دارند، لطفا در وبلاگ کامنت و یا پیام گذاشته و یا ایمیل نمایند. لطفا درخواست اعلام نظر در مورد اشعار را نفرمایید که به دلیل کمبود وقت، شرمنده شما...
-
بلورین است...
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 08:38
بلورین است چشمان مردی که تو را گم کرده از زمستان می آید نمی داند شادی پرواز پرستوها در آسمان بهار از چیست! از: کیکاووس یاکیده --------------------------------------------- + اینروزها تب کیکاوس یاکیده به شدت داااااااااااااغ است! و این از سرچها، مراجعات و کامنتهای [خصوصا] خانمها در وبلاگم به خوبی محسوس است. :) از حق...
-
عطر دستهای تو
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 08:36
تمام این مسافرخانه از عطر دستهای تو پر خواهد شد دهان اگر باز کند این چمدان. "حافظ موسوی" از مجموعه: "زن، تاریکی، کلمات" / نشر آهنگ دیگر / 1384
-
بوسیدن که یادم نمی رود
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 08:34
هیچ کس دگمههای مرا باز نکرده بود جز تو که می بستی و باز میکردی نمیدیدی دگمهی آستینت به یقهام دوخته شده و نگاهت بر لبهام دال یادم رفته بود یا میم؟ بوسیدن که یادم نمی رود عشق من ! "عباس معروفی"
-
انگور سیاهم
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 08:33
بی سر خواب تو را می بینم بی پر به بام تو می پرم. انگور سیاهم به بوی دهان تو شراب می شوم. "شمس لنگرودی"
-
باد که می زند
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 07:40
باد که می زند می پذیرم، بادبادک ها به هیچ پیامبری، ایمان نیاوردند تنها ما بودیم که قرقره می کردیم نخ هایی که از آسمان دورمان پیچیدند باد که می زند باور می کنم، سیب از هیچ اعتقادی آویزان نبود ... تنها حوا بود که می دانست جاذبه سرگرمی ِ افتادنی هاست! "هومن شریفی"...
-
همین باران آهسته
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 07:39
همین بارانِ آهسته همین نجوایِ گنجشکان همین عطری که میآید؛ نگاه توست . " سیدعلی میرافضلی "
-
از بهار تقویم می ماند...
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 07:38
از بهار تقویم می ماند از من استخوان هایی که تو را دوست داشتند! "الیاس علوی"
-
کتاب باران
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 07:37
دوستت دارم می خواهم تو را به زمان به حال و هوایم پیوند دهم ستاره ای در مدارم! می خواهم شکل واژه ها شوی و سپیدی کاغذ هر کتابی که چاپ می کنم مردم که بخوانند تو چون گلی در آن باشی شکل دهانم حرف که می زنم مردم تو را شناور در صدایم ببینند شکل دستانم به میز که تکیه می کنم ترا میان دستانم خواب ببینند پروانه ای در دستان...
-
مزرعه
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 08:09
نه من نه مزرعه نه مترسک مجروح و نه داس های بیکار به هجوم ملخ ها فکر نکردیم یاد دستهای عزیزت برای آتش زدن دل ما کافی بود... "نسرین بهجتی" ----------------------------------------------------------- وبلاگ شاعر: http://nasrinbehjati.blogfa.com/ ------------------------------------------------------- دفتر عشق:...
-
نمی خواهم تو را به خاطرات دور پیوند دهم
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 08:09
دوستت دارم نمی خواهم تو را به خاطرات دور پیوند دهم به حافظه قطار های مسافری تو آخرین قطاری هستی که شبانه روز بر رگهای دستانم سفر می کند تو آخرین قطار من من آخرین ایستگاه تو دوستت دارم نمی خواهم تو را به آب پیوند دهم یا به باد به تاریخ های هجری و میلادی به جذر و مد دریا ساعات کسوف و خسوف و مهم نیست ایستگاه های هواشناسی...
-
برای دیدن پنهان...
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 07:58
برای دیدن پنهان و رسیدن به آسمان آبی عشق روزها ، ماهها و سال ها دویدم زمستان را به دست بهار سپردم و تابستان را در دست رنگین کمان خزان رها کردم اما لحظه ی دیدار کجاست؟ از نسیم پاییز شنیده ام آنگاه که هرگز پاییز فرا نرسد و خورشید هرگز غروب نکند تو را خواهم دید از آسمان شنیده ام که اگر روزی هرگز تاریک نشود و ماه و مهر...
-
از همین گوشه تا ...
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 08:21
از همین گوشه که من نامش را اول جهان می گذارم تا تو که نمی دانم کجای جهان ایستاده ای فاصله خوابی ست که من آن را شعر می نویسم. "جلیل صفر بیگی" ---------------------------------------------------------- دفتر عشق: دوستم بدار ! نه با تبسمی عاشقانه و هدیه ای به رسم تولد نه با نوشتن نامم در خاطراتت و نه با ترسیم...
-
دستهات
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 08:19
دستهات مال من؟ با دستهای من بنویس با دستهای من غذا بخور با دستهای من موهات را مرتب کن با دستهای من به زندگی فرمان بده فقط دستهات را از تنم بر ندار ! @ برو از اینجا برو فقط یک بار برگرد و نگاهم کن کوتاه اگر توانستی باز هم برو . @ همه جا دنبالت میگردم حتا در ذهن آدمهای غریبه که از کنارم عبور میکنند و مرا...
-
نشانی دوم
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 08:19
سر به هوا کودکانِ کامل اُردیبهشت راه غریب گریه را بر عبور آوازِ من بسته بودند صدایم به سایهسارِ درّه نمیرسید تو آن سوتر از ردیف صنوبران پای پرچینِ پسینی شکسته شاید کتابی از نشانیِ دوستانمان را ورق میزدی، زنان کوچه میگویند به گمانم تُرا در صفِ صحبت آرزویی دور دیدهاند، حالا همهی همسایهها میدانند من هر غروب،...
-
تو چهار فصل سرزمین منی
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 07:21
تو را دوست میدارم و با تو دیگَرَم به بیداری این گسترهی خاموشُ آدمیانش نیاز نیست! چرا که تو چهار فصل سرزمین منی: سردتر از زمستان سقّز، گرمتر از تابستان اهواز، سبزتر از بهار لاهیجان، و مطلّاتر از پاییزِ برگافکن چیچست! " یغما گلرویی " از مجموعه: اینجا ایران است و من تو را دوست می دارم دفتر...
-
لبخندت...
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 07:19
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 لبخندت ادراک نشاطی است که از گشودن گنجینهای دست میدهد نازنین ! مرا خرافه مپندار که کولیان وارثان علم قدیماند . "سعید قربانیان"
-
دنیا هر روز در کیف جیبی کوچکم جا میشود
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 07:17
دنیا هر روز در کیف جیبی کوچکم جا میشود چند اسکناس کهنه، یک بلیط سوختهی مترو - که شاید اینبار کار کند و مرا به قرارمان برساند – یک نخ سیگار له شده، و این جای خالی عکس تو که هر روز زیباتر می شوی... "کامران رسول زاده" از کتاب: «فکر کنم باران دیشب مرا شسته, امروز توام»
-
بغلت می کنم...
شنبه 18 خردادماه سال 1392 07:44
بغلت می کنم سینه ات، بازوانت، شانه هات... این همه زیبایی که در تو جمع شده در آغوشم پخش می شود "آزاده زارعیان"
-
انگشت نگاری
شنبه 18 خردادماه سال 1392 07:43
عشق در بازی بازوان ِتو دست به سرت که می کنم از لای انگشت نگاری ها ... تا مو شکافی ِ گیسوانت باور کن خدا هم نظر می دهد وقتی که مانده ام کدامیک از لبانت را دست چین کنم "هومن شریفی"
-
دلم برای کسی تنگ است
شنبه 18 خردادماه سال 1392 07:41
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را -...