از پیراهنت
دستمالی می خواهم
که زخم عمیقم را ببندم *
و از دهانت بوسه ای
که جهانم را تازه کنم.
"حسین منزوی"
*: در برخی منابع "زخم عتیقم" هم گفته اند.
و اندوه پیراهنِ بلندی بود
که بعدِ تو به تن کردم
تا آن قدر بر تن ام زار بزند
که شاید مرگ، دل رحم تر از زندگی باشد
و پیراهنِ سفیدی از آستین روزهای اش
برایم بیرون بیاورد!
"نسترن وثوقی"