دیروز
وقتی کسی در حضور من
اسم تو را بلند گفت
طوری شدم
که انگار گُل رُزی از پنجره ی باز
به اتاق پرت شده باشد …
"ویسلاوا شیمبورسکا"
آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی رو با یکی تجربه می کنه،
دیگه
نمی تونه اون حس رو با کس دیگه ای تجربه کنه.
بعضی
حس ها خاص و ناب هستند؛
مثل بعضی آدم ها !
" ویسلاوا
شیمبورسکا"
پ.ن: دارم فکر می کنم که چقدر درسته این حرف خانم شیمبورسکا!؟
ولی واقعا بعضی آدمها ناااااب هستند و تکرار نشدنی...
هیچ چیز تکرار نمی شود
و تکرار نخواهد شد
به همین دلیل ناشی به دنیا می آییم!
و خام می میریم!
حتی اگر کودن ترین شاگرد مکتب زندگی بودیم
هیچ زمستانی و تابستانی را تکرار نمی کردیم!
هیچ روزی تکرار نمی شود!
دو شب به هم شبیه نیستند!
دو نگاه یکی نیستند!
نگاه قبلی به نگاه بعدی شبیه نیست!
دیروز وقتی کسی در حضورِ من نام تو را آورد
طوری شدم که انگار
یک گُلِ رز از پنجره به اتاقم افتاده باشد!
امروز که با هم هستیم، از دیوار می پرسم:
رُز؟
رُز چه شکلی دارد؟
رز گُل است یا قلوه سنگ؟
ای ساعتِ بد هنگام!
چرا با هراسِ بی دلیل می آیی؟
هَستی! پس می گذری!
زیبایی در همین است!
هر دو در کنار هم خندانیم و می کوشیم، آشتی کنیم!
گرچه با هم متفاوتیم!
مثل دو قطرۀ شبنم!
"ویسلاوا شیمبورسکا"
به دنیا می
آیند،
و زن ها
عاشق که می
شوند...
می میرند!
"ویسلاوا شیمبورسکا"
دوست داشتن
کسی که
هیچ وقت
هیچ زمان
سهم تو
نخواهد شد...
"ویسلاوا شیمبورسکا"
---------------------------------------------------
درباره شاعر:
خانم ویسلاوا شیمبورسکا، 1923-2012 ، شاعر اهل لهستان و برنده جایزه نوبل ادبی سال 1996 بوده است.