اجازه بده پنج دقیقه
فقط پنج دقیقه
سرم را روی شانهات بگذارم
چشمها را ببندم و
زمین از نو آرام شود.
"سعاد الصباح"
(شعر کامل در ادامه مطلب)
ادامه مطلب ...فریاد می کشم:
"تو را دوست دارم"
تمام کبوتران
سقف کلیساها را
رها می کنند
تا دوباره در لابلای گیسوان من
لانه بسازند.
"سعاد الصباح"