جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟
"اوحدی مراغه ای"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
زین پس آن چشم ندارم که مرا خواب آید
مگر آن شب که در آغوش و کنارم باشی
"اوحدی مراغه ای"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
پنهان اگر چه داری
چون من هزار مونس
من جز تو کس ندارم
پنهان و آشکارا...
"اوحدی مراغه ای"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
که ز دیدن تو بیهوش و ز گفتن تو مستم
دل تنگ خویشتن را به تو میدهم، نگارا
بپذیر تحفهٔ من، که عظیم تنگ دستم.
"اوحدی مراغه ای"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del