بند کفشهایت
زمین را نگاه داشتهست معلق
و گردی چشمهایت گویی
مدار آمدن روز و شب است
سپید و سیاه!
سایه خانهاش کجاست؟
یا مه؟
ابر از کدام سرزمین میآید؟
یا باران؟
ستاره از کدام سو میوزد؟
یا جویبار؟
میخواهم به تو بیاندیشم
و جواب هزار پرسش بی پاسخ را دریابم
اما در یادم
چنانی که گویی
پیش از تو تنها سکوت بودهست
پیش از آنکه کسی تو را به نام بخواند
حروف،
کلمات،
جملات،
و اشعار بی معنا بودهاند!
نام تو مادر تمام دوستت دارمهاست
و از چهرهی تو زاده شد
نگاه معنیدار!
"حامد نیازی"
برگرفته از وبسایت شاعر