می خواهمت
برای روزهای ابتدای پاییز...
عاشقت می شوم
در تک تک جوانه های بهاری...
می بوسمت
در انتهای یک روز بلند تابستانی...
هزار بار
جان می دهم در گرمای آغوشت
میان هجوم دانه به دانه ی
برف های زمستانی...
و تو
هنوز نمی دانی که من
چقدر در تو زندگی می کنم!
"علیرضا اسفندیاری"
از کتاب: مجموعه شعر جایی حوالی باران
برگرفته از کانال: باران دل
@baran_e_del
انتخابتون عالیه
لذت میبرم از خوندن این گلچین زیبا از شعرهای ناب..
شاد و دلگرم باشید
خیلی زیبا و احساسی بود.
شب همیشه
به تمامی شب نیست
چرا که من می گویم
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست...
#پل_الوار