چهقدر خوب بود
تو، گُل من بودی
هر روز به تو آب میدادم!
علف چِرکهای تو را میشستم وُ
به بوی تَنت
مغرور میشدم
شبها کنار لبت
رؤیا بو میکردم وُ
روزها، حسادت ِ دنیا را !
چهقدر خوب بود
تو، گُل من بودی
برای تو یک گلدانِ کوچک زیبا میساختم
با یک باغچه
و حوضی پُر از انار
خوابت را
کنار پنجره آفتاب میدادم وُ
برای صبحانهات
هوای ِ تازهی شمال میخریدم ...
چقدر خوب بود
تو، گُل من بودی ...
"افشین صالحی"
از کتاب: کاش جایی بود؛ که نبود!
در عین سادگی پر از احساس است
این افیشنم شعراش مث بچه هاس هیچی تو شعرش نداره فقط احساسی میگه
سلام چقدر این شعر زیباست
واقعا تمام انتخاب هاتون فوق العاده هستن
واقعا ممنون
این همه مدت اینجارو نگه داشتی
دست مریزاد