تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از طنین یکی ترانهی ساده
گریه بچینم.
من شاعرترینم!
تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از اندامِ استعاره، حتی
پیراهنی برای
بابونه و ارغنون بدوزم.
من شاعرترینم!
تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از آوایِ مبهم واژه
سطوری از دفاتر دریا بیاورم.
من شاعرترینم.
اما همه نمیدانند!
اما زبانِ ستاره، همین گفتگوی کوچه و آدمیست.
اما زبان سادهی ما، همین تکلم یقین و یگانگیست.
مگر زلالی آب از برهنگی باران نیست؟
تو که میدانی! بیا کمی شبیه باران باشیم.
"سید علی صالحی"
از مجموعه: عاشق شدن در دیماه، مُردن به وقت شهریور
سلام.وبت خیلی عالیییییییییییییییییییه

مخصوصا اهنگ وبلاگت
سلام دوست عزیز وب زیبایی داری . برای خدمت به ادبیات و شعر این مرز و بوم خوشحال میشم که از قالب ویژه ی ادبیات که طراحی کردیم استفاده کنید و ما رو هم در وبلاگ زیبات شریک کنی . برای دریافت این قالب به ادرس زیر برو
http://ubuntucenter.rozblog.com/post/298
امیدوارم خوشت بیاد
وبلاگت عالیه عالی ترش کن