می روم
بغض خواهی کرد
اشکها خواهی
ریخت
غصهها خواهی
خورد
نفرینم خواهی کرد
دوستترم خواهی
داشت
یک شب
فراموشم می کنی
فردایش به
یادت خواهم آمد
عاشقتر خواهی
شد
امید خواهی داشت
چشم به
راه خواهی بود
و یک
روز
یک روز
خیلی بد
رفتنم را، برای
همیشه، باور خواهی
کرد
ناامید خواهی
شد
و من
برایت چیزی خواهم شد
مثل یک
خاطر ه ی دور
تلخ و
شیرین ولی دور ... خیلی دور
و من
در تمام این مدت
غصهها خواهم خورد
اشکها خواهم ریخت
خودم را
نفرین خواهم کرد
تمام لحظهها به یادت خواهم
بودو امید
خواهم داشت به پایداری عشق
و رفتن
را چیزی جز عاشق ماندن
نخواهم دانست
نخواهی فهمید
درکم نخواهی
کرد
صحبت از
عاشق بودن نیست... صحبت از عاشق ماندن
است.
از: نیکی فیروزکوهی
من نیز....
گاهی هیچ چیزی درست عمل نمیکند
جز همان دولولی که رویِ شقیقه ی زندگی گذشته ای
به معجزه ی لحظه ی آخر هیچ اعتباری نیست
حواست به قمارهایی که هنوز نباختهای باشد
(نیکی فیروزکوهی)
دقیقا...
و چقد تلخه گذشتن...
ﺳﺮﺩﻯ ﻫﻮﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ.ﻫﻮﺍﻯ ﺩﻳﻜﺮﻯ ﺩﺭ ﺳﺮ دارد
تقریبا یک سال شده که هـر روز به اینجا سر میزنم
واقعا خسته نباشید...
انتخاب شعرهاتون بی نظیرن و واقعا جا داره که تشکر کنم چون با اینکه من ایران بزرگ نشدم اما شما باعث شدین تا علاقه ی من به شعر و شاعران و ادبیات ایران روز به روز افزایش پیدا کنه... فقط خواهـش می کنم هـر روز بنویسید چون سر زدن روزانه به اینجا به من ارامش و امید عجیبی میده...
هـمیشه موفق و پایدار باشین و یک دنیا ممنون از زحماتتون
سلام. از لطف شما بی نهایت سپاسگذارم دوست عزیز
به روی چشم. سعی ام بر اینه که روزانه آپدیت کنم.