کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

یک جنگل مداد حرف

یک جنگل مداد

حرف داشتم اگر

سوخته کبریت تو

امانم می داد.

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...


فاصله

آنقدر که دنیا را ریاضی می بینی

محاسبه بلد نیستم

بگو چقدر می ارزد

شکوفه ای که رو به تنهایی این اتاق

تبسم کرده؟

چقدر ضرب و تقسیم لازم است

تا بشود شر فاصله ها را

از روی زمین کم کرد؟

بگو هر صد کیلومتر چقدر می سوزاند

پرنده ای که

راه لانه اش را گم کرده؟

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...


 

به اندازه چراهای بی شماری

که از خودم پرسیده ام

به اندازه سیب هایی

که نچیده پیش پای من افتاد

به اندازه خواب هایی

که ناخواسته دیده ام

به جرم بوسیدن یک "تــــو"

در شعری کوتاه

به خاطر رقص پیراهنم در باد

چقدر گناهکارم!

نزدیک تر بیا

تا بهشتی شوم

و از این همه حساب و کتاب

دست بردارم.

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر...

ترس ...

نمی ترسم از جنگ

یا زلزله ای که تهران را

در یک شب سیاه می بلعد!

نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ

با زمینی که از یک لحظه به بعد

روی مدار مقرر نمی چرخد

نمی ترسم از تمام شدن توی خواب

یا آخرین لبخندم روی دیوار.

می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم!

گوشی را بردار ...

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر..."


جنگل یک شبه سقوط نمی کند

جنگل یک شبه سقوط نمی کند

خیلی زخم تبر خوردن ها

خیلی بی هوا شکستن ها

خیلی شبانه نعش درخت ها را بر دوش بردن ها...

 

شاعر یک شبه سکوت نمی کند

خیلی تنیده در حصارها

خیلی وازَده از تکرارها...

 

هیچ دلیلی

جز نبودنت

یک شبه دریا را

کویر لوت نمی کند!

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...

من با تو هیچ مرز مشترکی ندارم

من با تو هیچ مرز مشترکی ندارم

جز همین سیم خارداری که

حتی تن رویا را زخم می کند

جز همین هوا

که هیچ پرنده ای را به رسمیت نمی شناسد

جز همین صدایی که

به آن طرف دیوار هم نمی رسد

جز خدایی که

سر بزنگاه اخم می کند!

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...


یک روز از فکر کردن به تو دست می کشم

یک روز از فکر کردن به تو دست می کشم

می روم سراغ کارهای ناتمام

شعرهای نگفته

نشست و برخاست با سایه ها

خیابان گردی های بی سلام.

کارهایم که تمام شد

من می مانم و یک عالمه وقت

من می مانم و تحمل ثانیه های سخت!

آن وقت می نشینم و

سر فرصت

به تو فکر می کنم.

 

"مریم نوابی نژاد"

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر... / نشر مروارید / چاپ دوم 1393



تنهایی

می شود تنهایی بچگی کرد
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُرد
ولی قهوه ی غروب های دلگیر جمعه را
که نمی شود
تنهایی خورد!

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر...

سلول انفرادی

سلول انفرادی

می‌تواند زندانی را

عاشق زندانبانش کند

یعنی تمام جهان خلاصه شود

در لحظه ای کوتاه...

ساعت‌ها بنشیند چشم به راه دقیقه ای که

آن دست‌ها

دریچه‌ی کوچک را کنار می‌زند

و ظرف غذا را

روی زمین می‌گذارد

...

عظمت این عشق

از بزرگی تو نیست

از تنهایی من است!

 

"مریم نوابی نژاد"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://ghamnaame.persianblog.ir

نشد به مهربانی ات شک کنم

نشد به مهربانی ات شک کنم

نشد رسما برایت بمیرم
نشد دل آزرده شوی
از غروب ستاره ای دور و
تقصیر ها را من به گردن بگیرم
نشد در سایه ات پناه بگیرم از این همه سرما
نشد از این همه شب
خاطره ای بسازیم
بی خیال آرزوی صبح فردا ...نشد.

 

"مریم نوابی نژاد"


از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...

 

برگرفته از وبلاگ:

http://shem.blogfa.com

دروغ

بگو راه را گم کرده بودم

بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود...

"
مریم نوابی نژاد"

---------------------------------------------------------



درباره شاعر:

مریم نوابی نژاد کارشناس سوژه یاب ویژه برنامه "ماه عسل"

کتاب‌های چاپ شده:

یک جنگل مداد حرف داشتم اگر... / نشر مروارید / 1392