از ماه
لکه ای بر
پنجره مانده است
از تمام آب
های جهان
قطره ای بر
گونه ی تو
و مرزها
آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کردند
که خون خشک
شده
دیگر نام یک
رنگ است
از فیل ها
گردنبندی بر
گردن هایمان
و از نهنگ
شامی مفصل بر
میز
فردا صبح
انسان به
کوچه می آید
و درختان از
ترس
پشت گنجشک ها
پنهان می شوند.
"گروس عبدالملکیان"