مرا ببوس!
روزهای سختی در پیش است
بگذار تو را
کمی پسانداز کنم.
"رضا کاظمی"
-----------------------------------------------------------
پ.ن:
آقای رضا کاظمی رو فکر کنم بشه گفت "شاعر بوسه".
بوسه، در اشعار ایشون بسیار بکار برده شده. بیشتر از هر شاعری.
درود آقای کاظمی عزیز و گرانقدر
حاصل بوسه های تو
اکنون منم
شعری
که از شکوفه
های بهاری سنگین است
و سر به سجده
بر آب فرود آورده
دعا می خواند.
"شمس لنگرودی"
برگرفته از: وبلاگ «میخانه خاموش»
زیر پنجرهی اتاقم
«مــرا
ببوس» را میخواند
آواز خوان کوچههای شب.
میبوسمت
و طرح لبهایم میماند
روی غبار سرد شیشه!
"رضا کاظمی"
که صبح ها
در خواب ساکت خانه ای
بی پنجره، بی در... مانده باشی
و تلفن
صدایم را پشت گوش انداخته باشد
عاشقت نشدم
که عصرها
دست خودت را بگیری و ببری پارک
انقراض نسلت را روی تاب های خالی تکان بدهی
و فراموش کرده باشی
چقدر می توانستم مادر بچه های تو باشم!
عاشقت نشدم
که شب ها لبانم را
میان حروف کوچک بی رحم تقسیم کنم
گرمی آغوشم را
صدای نفس هایم را
و آرزوهای بزرگ زنی که احساسش را
باید برای گوشی همراهش تعریف کند
بوسه هایم هرشب
در نیمه راه پیغام ها تمام می شوند
و آنچه با تأخیری طولانی به تو می رسد
خواب سنگینی است
که باید کمر تخت را بشکند
عاشقت نشدم
که ناچار باشم برای دوستت دارم هایم
مجوز بگیرم
دوستت دارم هایم را منتشر کنم
و بعد تصور کنم این شعر را
معشوقه ات برای تو می خواند..!
"لیلا کردبچه"
(شعر برگزیده ی انجمن غزل 89)
---------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
ماه به خاک نگاه کرد و گفت:
شب
ها چشم هایم را باز و بسته
میکنم
تا
شاید نگاهم کنی و بگویی "دوستت دارم"
نمی
دانم شاید خزان،
فانوس
های بیشتری برای دوست داشتن دارد
او همیشه در آغوش صبر توست...
"منبع: نت"
باور کن هیچ کجای دنیا
بوسه
برای اتفاق
افتادن نیست
همان طور که
تو
برای رفتن
نبودی
به خدا راست
می گویم
وقتی دست
هایت مال من نیست
خط عمر کف
دستم
روز به روز
کوتاه تر می شود
از: مهدیه لطیفی
خیال بوسه ای که اینجا
جا گذاشتی اش ،
بر لبانم سنگینی می کند ...
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
از: مهدیه لطیفی