-
حالم خوب است - سید علی صالحی
یکشنبه 27 آبانماه سال 1397 14:29
حالم خوب است هنوز خواب میبینم ابری میآید و مرا تا سرآغازِ روییدن ... بدرقه میکند . "سید علی صالحی" برگرفته از کانال "باران دل" baran_e_del @ عکس از خانم ستاره
-
چشم هایی که مال توست - محدثه بلوکی
دوشنبه 21 آبانماه سال 1397 14:18
به من نگاه کن به چشم هایی که مالِ توست و قلبی که هنوز برای تو می تپد. به من نگاه کن به تمدن هزار ساله ی دستهایم و پاییزی که بی تو هزار ساله خواهد شد. به من فکر کن به لحظه ی نبودنم و تنهایی تن ها یی به چشم هایی که انکارش می کنی و جادوی کلماتی که در آغوشت اِغواترم می کند . به من فکر کن به لحظه ی نبودنم و به چشم هایی که...
-
قول دادم 4 - نزار قبانی
دوشنبه 21 آبانماه سال 1397 14:02
با کمال خونسردی و خنگی قول دادم که تمام پلهای پشت سرم را خراب کنم محرمانه تصمیم به کشتن تمام زنان گرفتم و علیه تو اعلام جنگ کردم و هنگامی که به روی سینههایت اسلحه کشیدم شکست خوردم و هنگامی که دستان صلح طلب تو را دیدم لرزیدم قول دادم که ... قول دادم ... قول ... و تمام قولهایم دود شدند و به هوا رفتند. "نزار...
-
صدای تو - شاملو
دوشنبه 21 آبانماه سال 1397 13:57
نگاه از صدای تو ایمن می شود چه مومنانه نام مرا آواز میکنی ... "احمد شاملو"
-
من از یادت نمی کاهم - نیما یوشیج
دوشنبه 21 آبانماه سال 1397 12:42
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم. "نیما یوشیج" + 21 آبان، زادروز نیما (پدر شعر نو پارسی) گرامی باد.
-
قول دادم 3 - نزار قبانی
یکشنبه 20 آبانماه سال 1397 08:13
بهت قول دادم که وقتی موهایت از مقابلم میگذرند بیتفاوت باشم اما آنگاه که همچون موج شب سر راهم قرار گرفتند فریاد زدم قول دادم وقتی که اشتیاق درونم را در هم فشرد، چشمانت را نادیده بگیرم اما وقتی دیدمشان که اطرافم را ستاره باران کردند آه کشیدم قول دادم که دیگر برایت نامه نفرستم اما -علی رغم تصمیم- نوشتم قول دادم در هیچ...
-
شعر دلتنگی - پروانه حسینی
یکشنبه 20 آبانماه سال 1397 08:02
من امروز در انتظارت غم انگیزترین و کوتاه ترین شعر دلتنگی را گفتم: "مُردم ز غمت، نیامدی تو" "پروانه حسینی"
-
قول دادم 2 - نزار قبانی
شنبه 19 آبانماه سال 1397 08:45
قولهایی بزرگتر از اندازهی خودم دادم فردا روزنامهها دربارهام چه خواهند گفت؟ حتما خواهند نوشت دیوانه شده خواهند نوشت خودکشی کرده به تو قول دادم ضعیف نباشم ... اما بودم درباره چشمانت شعر نگویم ... اما گفتم قول دادم که ... قول دادم ... قول،،، و هنگامی که به خنگی خودم پیبردم خندیدم "نزار قبانی" مترجم: ؟
-
قول دادم 1 - نزار قبانی
شنبه 19 آبانماه سال 1397 08:43
به تو قول دادم که دوستت نداشته باشم سپس در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم به تو قول دادم که برنگردم و قول دادم از اشتیاق نمیرم اما مردم و بارها برگشتم بارها تصمیم گرفتم که دست بردارم اما یادم نمیآید دست برداشته باشم. "نزار قبانی" مترجم: ؟
-
آدم برفی - روشنک آرامش
شنبه 19 آبانماه سال 1397 08:41
نیستی و زندان نام تمام خیابان های این شهر است اجاق زمستان روشن است و پیاده رو ها دلشان را به کوبش ضربه های کفش ها خوش کرده اند که نلرزند از زمستان که نمی رند زیر دل یخ زده ی برف ها نیستی و بخار نفس هایم دست هایم را گرم نمی کند دلم زیر تگرگ فاصله مانده در من انگار برف می بارد می بارد ... یکریز برف می بارد ! نیستی و من...
-
قدیسه ها عاشق می شوند - محدثه بلوکی
سهشنبه 15 آبانماه سال 1397 14:13
می خواهمت ! در یک شب رویایی آن هنگام که نفسهایمان با هم در آمیخته شد ! و نبضِ تند دوست داشتن در عمقِ جانم جاری شد ! و عشق را که تنها می توانستم در آغوش تو بیابم ! شبیه یک قدیسه که به رسالت دین اَش دعوت شده باشد ! من مؤمنم، به لبانت به شریعتِ تنت و غمگین از این همه زیبایی ! "محدثه بلوکی" از کتاب: آزادی، چون...
-
دلم به دست های تو خوش بود - داود سوران
یکشنبه 13 آبانماه سال 1397 14:15
دلم به دست های تو خوش بود به اینکه این بهار پاییز را از لباس هایم می تکانی ! به اینکه خط به خط دستم پر از دست خط تو باشد . به اینکه قول دست هایت را ـ ده بار تمام ـ به انگشت هایم داده ام . دلم به چیزهای ساده ای خوش بود به بوییدن گل های سرت بافتن موهات به اینکه برای حتی یک بار گره روسری ات با سر حرف من باز شود ! چقدر...
-
مرا یادت هست - فرنگیس شنتیا
یکشنبه 13 آبانماه سال 1397 07:45
کجایی؟ چه می کنی؟ هنوز نام مرا یادت هست؟ بوی من در اتاقت می چرخد هنوز؟ در گوشه پیراهنت چطور؟ هنوز هم آن پرنده کورت را داری؟ که تا یک نفر می گفت سلام زیر گریه می زد و بر شانه های تو می نالید گل هایت چگونه اند؟ زیر این همه آوار زیر این فوران آبسه چرکی شهر در این هرج و مرج عمومی استخوان های تکیده مغز برایت شاخه ای و...
-
بیا و این بار تو مرا دعوت کن - محدثه بلوکی
یکشنبه 6 آبانماه سال 1397 12:48
در من هنوز شعری از تو به جا مانده که نه دیگر می شود آن را در ظلمت شب و نه با اولین طلوع سپیده دم پیدا کرد ! این زن چه خوب می داند که چشم هایت تمام قافیه های دلم را دزدیده است . بیا و این بار از تمام قافیه های این شعر عبور کن و مرا به اولین طلوع خورشید دعوت کن به لحظه ی رویش گل های نرگس به اولین قرارهای خیس ماهی های...
-
جوری دوستت دارم که - محسن دعاوی
یکشنبه 6 آبانماه سال 1397 12:46
جوری دوستت دارم که انگار در این شهر فقط همین یک نفر موجود است و انگار مرا خدا به دوست داشتنت اجبار کرده ! راهی ندارم جز این که دوستت داشته باشم !! "محسن دعاوی" برگرفته از کانال "باران دل" baran_e_del @
-
به سر شد عمر - الهام ملک محمدی
شنبه 5 آبانماه سال 1397 07:36
به سر شد عمر و یک دم سر نشد بی دوست که غایب بود و هر جا هست دل با اوست "الهام ملک محمدی"
-
دل شکستی - الهام ملک محمدی
یکشنبه 29 مهرماه سال 1397 07:55
دل شکستی که بهشتی به عطایش بدهی به بهشتت هوسی نیست دلم را مشکن "الهام ملک محمدی"
-
از گندم زارها که می گذرم - آرزو نوری
سهشنبه 24 مهرماه سال 1397 07:50
از گندمزارها که میگذرم دستام به خوشههاست دلم با تو از خیابان که میگذرم یاد تو با من است چشمام به چراغ راهنما راه که میروم با منی کندتر از من قدم برمیداری زودتر از من به خانه می رسی ... "آرزو نوری" برگرفته از کانال "باران دل" baran_e_del @
-
دوئل چشمهایت را دوست دارم - محدثه بلوکی
سهشنبه 24 مهرماه سال 1397 07:47
... دوئل چشمهایت را دوست دارم . وقتی که نگاهم می کنی این شعر هم دلش برایت تنگ می شود . "چراغ ها را من خاموش می کنم" می خواهم این بار با روشنایی چشمهایت سپیدآریِ یک شب زیبا را به تمنّای این شعر دعوت کنم . ای رُخداده در من من جانم به لبخندهای تو بند است . بگذار که تصویر این شعرِ زیبا در نقاهتِ بوسه هایمان جان...
-
آن که برگشت و جفا کرد- سعدی
دوشنبه 23 مهرماه سال 1397 08:09
آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید. "سعدی" برگرفته از کانال "باران دل" baran_e_del @ توضیح: مصرع اول به این صورت نیز گفته شده است: آن که برگشت و جفا کرد، به هیچم بفروخت
-
چشمانت راز آتش بود - محدثه بلوکی
شنبه 21 مهرماه سال 1397 09:29
چشمانت راز آتش بود . در التهاب قلب ویران شده ام و لبانت چون دشنه ای سوزان که مرهم تمام زخم های قبل از تو با من بود ! و آنقدر با آتش دوست داشتن و عطر تنت زندگی کرده ام که همه چیز را از یاد برده ام جز تو و حالا دیگر هراسی ندارم از این همه سوختن از این همه زخم و خاکسترِ خاطراتی که از من و تو به جای خواهد ماند ....
-
دیگر رویایی ندارم - روشنک آرامش
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1397 18:46
دیگر رویایی ندارم و خیابان های ذهنم همه از تردد تنهایی دلگیرند زنی که دست هایش را برای روز مبادا کنار گذاشته و قلبش را به حراج می گذارد موهایش را به خیریه می بخشد و تنهایی اش را زیر پلک هایش چال می کند دردش واگیر دارد و تو که روحش را جویده ای و دست از سر استخوانش بر نمی داری هرگز نخواهی فهمید زن هایی که در آشپزخانه می...
-
اگر مرا ببوسی - آلدا مرینی
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1397 15:11
اگر مرا ببوسی و اگر من چشم در چشم تو شوم می ترسم از ویرانی ام نگاه تو چون شراره ای است که ناگهان شعله ور می شوند و من به زندگانی بلند گل سرخی فکر می کنم که بی هیچ تشویشی در انتظار جاودانگی ست "آلدا مرینی" مترجم: اعظم کمالی منبع: وبسایت اکولالیا http://echolalia.ir + آلدا مرینی (ایتالیایی: Alda Merini ؛ ۱۹۳۱...
-
تنت میتواند زندگیام را پر کند - خوزه آنخل بالنته
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1397 15:05
تنت میتواند زندگیام را پر کند عین خندهات که دیوار تاریک حزنم را به پرواز در میآورد . تنها یک واژهات حتی به هزار تکه میشکند تنهایی کورم را . اگر نزدیک بیاوری دهان بیکرانات را تا دهان من بیوقفه مینوشم ریشهی هستی خود را . تو اما نمیبینی که چقدر قرابت تنت به من زندگی میبخشد و چقدر فاصلهاش از خودم دورم...
-
بلور دریا
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1397 14:29
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر در روحمان طراوت مهتاب عشق بود سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ خامش ، بر آستانه محراب عشق بود گوئی فرشتگان خدا در کنار ما با دستهای کوچکشان چنگ میزدند در عطر عود و نالهء اسپند و ابر دود محراب راز پاکی خود رنگ میزدند پیشانی بلند تو در نور شمع ها آرام و رام بود چو دریای روشنی با ساقهای...
-
تو را دوست دارم - گوستاو فلوبر
دوشنبه 16 مهرماه سال 1397 22:09
هرگز کسی مانند من از قلب تو -که تا کوچکترین کنج هایش عاشق بود- لذت نخواهد برد ... تو را دوست دارم آن سان که هرگز کسی را دوست نداشته ام و دوست نخواهم داشت . تو یگانه هستی و خواهی ماند، بی هیچ قیاسی با دیگری ... تو را با تمام هر آنچه که از قلبم باقی مانده، دوست می دارم. با تکه هایی که از آن نگه داشته ام. فقط می خواهم...
-
اگر بودی - زاگرو نورالهی
دوشنبه 16 مهرماه سال 1397 22:05
اگر بودی محکم به سینه می چسباندمت و برگ و شاخه هایمان در هم تنیده می شد کبوتران شادی از لبهایم به لانه های تو پناه می گرفت و از لانه های تو به فصل من و از فصل من به أبدیت تو مهاجرت می کردند کاش بودی تا ابرهایم را به هوای تو بلند می کردم تا بال به سمت من می گشودی و من باد ترانه ی دستهایت می شدم کاش جاده ای که می رفت...
-
ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن - مولانا
دوشنبه 16 مهرماه سال 1397 21:47
ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن ای زلف شب مثالش در نیم شب سحر کن چنگی که زد دل و جان در عشق بانوا کن نیهای بیزبان را زان شهد پرشکر کن. "مولانا"
-
تو را نادیدن ما غم نباشد - سعدی
سهشنبه 3 مهرماه سال 1397 15:58
تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد من اول روز دانستم که این عهد که با من میکنی محکم نباشد "سعدی" برگرفته از کانال "باران دل" baran_e_del @ متن کامل شعر: تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در...
-
منم آن عاشق دیوانه - فروغی بسطامی
پنجشنبه 29 شهریورماه سال 1397 23:09
منم آن عاشق دیوانه که از غایت شوق خم زنجیر تو را بر دل شیدا زدهام. "فروغی بسطامی"