بعد از آخرین پاکت
به جنگ فکر می کردم
به بوسیدنت بعد از پوتین ها
به رقص با اسلحه
به خیرگی
به چراغ
به خاموشی.
پلنگی زخمی بودم
در آینه ی حمام چهل ساله
در آینه ی آسانسور بیست و هفت ساله
و تو سربازی که هر ماه
در صندوق پست میان نامه ها یکی در میان بر می گشت.
"حانیه فراهانی"
از کتاب: دریای تهران ماهی ندارد / انتشارات مروارید / چاپ اول 1402
میبینم ک هنوز زنده ای دایناسور پس کی میخوای منقرض شی تو
عجب آدمیه ها