من
شاعر نیستم
من
تنها کلماتی را می دانم
که
نام تو را دارد
و
آنها را ردیف می کنم به نشانه تو
شب
را دوست دارم چون آغوش تو را دارد
صبح
را دوست دارم
چون
بیداری تو را دارد
از
رنگهایی خوشم می آید
که
رنگ چشمان توست
رنگ
آرامش تو
من
شاعر نیستم
تنها
کلماتی را
که
به تو ربط دارد می شناسم
و
آنها را کنار هم می گذارم
تا
دیگران بخوانند و
عاشق
شوند.
"سهام الشعشاع"
شاعر
سوری
مترجم:
بابک شاکر
برگرفته از کانال شعر استاتیرا
@aastatira
از چشمانت
رد شب را بیرون کن
امروز صبح دیگری ست!
به لبهایت گلهای سرخ بزن
گردنبندی از مرواریدهای دریا
ناخن هایت را به رنگ دلم رنگ کن
امروز صبح دیگری ست!
مطمئن باش
من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بیاید و
کهکشان راه شیری درون وجودت حلول کند...
#نزار_قبانی
عالی
تازه فهمیدم...
من...
شاعر نیستم
فقط...
مشق مینویسم
از روی تو...
و چشمانت...
ب من تقلب میرسانند...
صادق بابک
شاعر نشدی وگرنه میفهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است...
ادامه میدهم
به امید روزهای بهتر
که ناچار به آمدناند
چون صبح فردا ...
#معین_ دهاز