از تو گذشته ام
همان طور که دوباره راه می روم
همان طور که آرام زندگی می کنم
چشم هایم را اما
هیچ اشکی بند نمی آورد...
از تو گذشته ام
و این بار نیمه ی غمگین ترم را
پشت سرت گذاشتم
تا شب و روزِ خلوتم
در اندوهِ این روزگارانِ سرد و طولانی آرام بگذرد
و در بطنِ این زندگی هیچکس نمی داند
کسی که اندوهش
در اصالتِ نبودنِ تو عمیق ریشه کرده است
دلش گرم هیچ آغوشی نبود،
نیمه ی دیگرم
به خودم و به خانه بازگشت است
و به مَلامتِ شب لب می گشاید
که من در نبودنِ تو خوشبختم
خوشبختم
خوشبختم...
امیرمحمد مصطفی زاده"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
سلام
اشکالی نداره گاهی از شعرهاتون استفاده کنم؟
خواهش میکنم