دل من هرزه نبود ؛
دل من عادت داشت که بماند یک جا ...
به کجا ؟
معلوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشت که بماند آن جا
پشت یک پرده توری ،
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود ...
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی دل من را دیدی ؟
آن را گم کردم .. ؟!
"فریبا شش بلوکی"
برگرفته از کانال
@baran_e_del
این از اخوان نیست، تورو خدا یه کم سوادتون رو بالا ببرید. مردم رو به اشتباه نیندازیم.
آقا من معذرت میخوام. حق با شماست.
چرا میزنی حالا!؟
سپاس که در این دنیای پر هیاهو هنوز انسانیت رو رعایت می کنید
به خودتان افتخار کنید
زنده باشید