بوسه هایم ابری می شوند
و پشت سرت
آسمان، آسمان فرو می ریزند
و مثل پرستویی
کنار پنجره ی اتاقت می خوابند و
سراغت را می گیرند
هر جا که بوی تو باشد
همان جا فرو می ریزند
بوسه هایم نیز مثل خودم
نه مادر دارند، نه وطن
و نه کسی که غمخوارشان باشد
بوسه هایم تکه ابری بی مرزند
و گردباد سبز عشق
که یکسر سراغ تو را می گیرند
اگر شبی زمستانی و یخبندان
صدایی از پشت در خانه ات شنیدی
بدان بوسه های من است
که دارد در خانه ات را می کوبد.
"لطیف هلمت"
(شاعر کردستان عراق)
(Latif Halmat)
برگرفته از وبلاگ:
http://lastsamurai.persianblog.ir
سلام
من از طرفدارای وبلاگتونم
الان لینک وبلاگ خودم رو دیدم همین پستی که گذاشتین باحال بود
سلام
با اجازه تون یکی از شعر های نزار قبانی رو در وبلاگم نوشتم و آدرس وبلاگ تون رو هم به عنوان منبع ذکر کردم
موفق و تندرست باشید
ارز سلام و ادب و احترام. اگر صلاح دونستین شعر رو منتشر بفرمایین. یا علی.
یک شبی مجنون نمازش را که خواند
گفت: لیلایم چرا با من نماند؟
گفت: یا رب از فراغش در همم
فکر میکردم پس از او محکمم!
خوب و بد را من سپردم دست تو
گفتمش خواهی بمان, خواهی برو
تا که او رفت این دلم بی تاب شد
از فراغش چشم من بی خواب شد
گرچه او میگفت: یاد من نباش
زهر هجران را به قلب خود مپاش
من ولی هر لحظه بدتر میشدم
از فراغش زار و مضطر میشدم
گرچه یک دنیا دل من عاشقست
گفتم این دوری صلاح خالقست
سعی کردم تا شوم از او جدا
قلب خود را هم سپردم با خدا
گویم ای دل خسته گان ای عاشقان
عاشقی یک امتحانست امتحان
یا رب این دل را ز لیلا دور کن
آنچه خود خواهی برایش جور کن.
شاعر: (م ج ب)