در من همیشه تو بیداری
ای که نشسته ای به تکاپوی خفتنِ من
در من
همیشه تو می خوانی هر ناسروده را
ای چشم های گیاهانِ مانده در تن خک
کجای ریزش باران شرق را خواهید دید؟
اینک
میان قطره های خون شهیدم
فوج پرندگان سپید
با خویش می برند
غمنامه ی شگفت اسارت را
تا برج خون ملتهب بابک خرم
آن برج بی دفاع.
"خسرو گلسرخی"
چقدر ناب و زیبا .....
سلام این بیت رو خیلی دوست دارم و دوست دارم شما توی وبلاگ خوبتون قرار بدید![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
دلا سخت است اگر مانند یک فرمانده ی عاشق
امیر یک سپاه اما اسیر یک نفر باشی
از علی ارحامی