چه دریاچه ای بود
نگاهت
و من نمی دانستم تا کجاها
همراه خنده ات
در آن پارو خواهم زد.
"بیژن جلالی"
-------------------------------------------------------
دفتر عشق:
در این روزهای بیقراری
دستهایم
اگر
در
خیال تنت گم نشود
چه
جوری خودم در آغوش تو پیدا شوم؟
نفس
من !
چقدر
به تو فکر کردن را دوست دارم...
"ناشناس"
چه دریاچه ای
چه دریاچه ای بود
نگاهت
و من نمی دانستم تا کجاها
همراه خنده ات
در آن پارو خواهم زد.
"بیژن جلالی"
دل خوشم با غزلی تازه همین ام کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست
سلام به وبلاگ من سر بزن ضرر نمی کنی
http://molioo1298.monoblog.ir/
;-)