حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
می خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران می خواستم
می خواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم.
"احمدرضا احمدی "
از مجموعه: "قافیه در باد گم می شود"
کتاب: می گویند بیرون از این اتاق برف می بارد (گزینه اشعار)
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
به دنیا می گویم: خداحافظ
گروس عبدالملکیان
.
.
چقدر دنیای شاعران به هر نزدیکه
+ سلام. صبح شما بخیر و شادمانی
درود برشما،بسیار،بسیار،وبلاگ زیبایی دارید.....خدا قوت
سلام ممنون از اطلاع رسانیتان شعر زندگی را ورق بزن شعر من است و بنام من ثبت شده لطفا هر جا دیدید اعتراض کنید ممنونم
سلام
قلمتان ماندگار خانم بهجتی بزرگوار