امشب... مهمان منی
چهارگوشه دریا را می تکانم و
بسترت می کنم
می خواهم غرق شدن ماه را
در دریا تماشا کنم!
"نسرین بهجتی"
برگرفته از وبلاگ:
----------------------------------------------------------
دفتر عشق:
ما بدهکاریم به هم
به تمام دوستت دارم های ناگفته ای که
پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم
فقط و فقط برای اینکه نشان دهیم منطقی هستیم . . .
"ناشناس"
سلام.به نظر من امکان اینکه این نوشته ی صادق هدایت باشه ،صفره.واقعا صفر.
تو کدوم یک از کتاباش شما یه همچین حال و هوایی رو دیدید ه اینجا مینویسید صادق هدایت.نمیدونم.منتظر پاسختون هستم.لطفا جوابتون رو به ایمیلم بفرستید.چون برام خیلی اهمیت داره.
اگه منبع دارید که دیگه چه بهتر.منتظر جواب شما هستم.
با سپاس
سلام دوست عزیز
وقت بخیر
روی کاغذ دقیقا حق با شماست. من هم موافقم که این متن با حال و هوا و روحیات صادق هدایت جور در نمیاد.
و البته من اونقدر عمیق و دقیق صادق هدایت رو نمیشناسم که بخوام با قاطعیت در این مورد اظهار نظر کنم. اطلاعات من از هدایت مربوط میشه به یکی دو کتاب و مطالعات کلی که از ایشون داشتم.
متاسفانه من منبع معتبری برای اثبات اینکه این متن برای صادق هدایت هست ندارم. روزی که این متن رو اتفاقی در یکی از سایتها دیدم سرچ کردم و دیدم که سایتهای بسیار دیگری هم این متن رو به نام صادق هدایت درج کردن. و من هم همینطور...
به نظر شما نیست؟
ممکن نیست که آقای هدایت یک وقتایی در ایام جوانی یا هر ایامی که کیفشان کوووووک بوده چنین سخنان پرامیدی گفته باشن؟؟؟ :)
از حسن توجه شما سپاسگذارم.
با احترام، نیما
ﺁﺩﻡ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮﻭﺩ
ﻭﻟﯽ ﻧﺮﺳﺪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻐﺾ ﮐﻨﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﺁﺩﻡ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﻨﺪ٬ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻨﺪ
.
.
متنی که نوشتی یک حققته
حقیقتی تلخ
و فقط خدا میداند
که چه عاشقانه هایی که ...درد شد....زخم شد.... پر پر شد... بخاطر همین منطقی وانمود کردن.قوی جلوه کردن. بزرگ نمود کردن در انظار
و چه اشکها که ریخته نشد ....در خلوت این بزرگ نمایی کاذب.
نیمای عزیز فقط میتونم بگم خیلی خوبی
سلام مدتیه از شعرای زیبای وبلاگتون استفاده میکنم...
ممنون به خاطر زحماتی که میکشید