از ستاره ها دورتر نمی روم
تو همین جا منتظر باش
به گنجشک ها گفته ام
هوای دلتنگی ات را داشته باشند
تا من برگردم
جایی میان همین ستاره ها
چمشه ای ست
پوشیده از علف های نقره ای
مگر تو نمی خواستی زیر نور ماه بنشینی
و درخت ها و گربه ها و شیروانی های نقره ای را
- تماشا کنی؟
ماه،
از آب همین چشمه نوشیده است
که این همه مهتابی ست
کنار پنجره منتظرم باش!
"حافظ موسوی"
پ.ن: فکر کنم اولین بار این شعر رو حدود 5 سال پیش خوندم. هنوزم هر بار که میخونمش برام تازه اس و زیبا. درود آقای موسوی.
این شعر، فوق العادس!! سپاس!
این بار همه ی اشعار انتخابی شما زیبا و دلنشین اند . متشکرم . !
ممنون. شعر بسیار زیبایی ست . حتما در وبلاگم خواهم گذاشت.