جانانم
آن گاه که در
گذشتم ، از من شمش طلا مساز
تا در خزانه
ی بانک ها که همچون گورستان است
احساس وحشت
نکنم
و نیز از من
مترسکی برای پرندگان در مزرعه تعبیه مکن
تا یخ بندان
مرا منجمد نکند
و جغدها مرا
دشمن نپندارند
شاعر من
آن گاه که در
گذشتم ، از من مرکب بساز
و با من سطر
به سطر آفرینش هایت را بنویس
تا طعم
جاودانگی را در درون حروفت دریابم
و این بار از
نو
تا ابد زنده
بمانم.
"غاده السمان"
بسیار زیبا زیبا بود
سپاس مهربان