بی آنکه ببینمت
بی آنکه نگاهت را بشناسم
بی آنکه درکت کنم
دوستت می داشتم.
شاید تو را دیده ام پیش از این
در حالی که لیوان شرابی را بلند می کردی
شاید تو همان گیتاری بودی که درست نمی نواختمت.
دوستت می داشتم بی آنکه درکت کنم
دوستت می داشتم بی آنکه هرگز تو را دیده باشم
و ناگهان تو با من- تنها
در تنگ من
در آنجا بودی.
لمست کردم
بر تو دست کشیدم
و در قلمرو تو زیستم
چون آذرخشی بر یکی شعله
که آتش قلمرو توست
ای فرمانروای من!
"پابلو نرودا"
سلام
مشتاق بودم ببینم روز عروسی من چه شعری رو آپ کرده بودید .
چقدر این شعر زیباست
دوستت داشتم بی آنکه هرگز تو را دیده باشم
ممنون بابت این شعر زیبا
عرض تبریک
آرزوی خوشبختی میکنم برای شما
سلام نیمای عزیز
با اجازت این پست زیبا رو توی وبلاگم گذاشتم
همیشه بهترین عاشقانه هارو توی وبلاگت میزاری
ای عشق...
خیلی زیبا بود
تشکر
نمی دانم چرا هر چه عاشق و عاشق تر می شوم...
ترسوتر و ترسوتر هم می شوم...
شاید دلیلش ترس از روزیست که تو را از دست بدهم...
ترس از زمانیست که برایت بهترین نباشم...
ترس از لحظه ایست که دیگر دوستم نداشته باشی...
بیزارم از کشاکِشِ بی رحمِ روزگار
دزدانه می بَرد
و به پایش گلایه هاست...!
"مهروز زیکساری"
می میــرانی و زنده میکنی
تا به تَنـــَت بِنشانی
حالِ من ،
...
به عطــرِ
کنارِ آیِنه ات
شبیه است ..
.-.------....----.-...-..
فروش آرشیو کامل فیلم های جکی چان در :
jakichan . mihanblog . com
بهترین فیلم های کمدی-رزمی در دنیا
هر DVD فقط 2000 تومان
آرشیو کامل 15 عدد DVD فقط 22000 تومان
jakichan . mihanblog . com
--...-
هیچ کس فنجان قهوه ام را نخوانده است،
بی آنکه تو را در آن نبیند.
هیچ کس خطوط کف دستم را ندیده است،
بی آنکه چهار حرف از اسم تو را بگوید.
همه چیز را میشود حاشا کرد،
جز عطر آن که دوستش داری.
همه چیز را میشود نهان کرد،
جز صدای گام زنی که در درونت راه میسپرد.
با همه چیز میشود جدل کرد، جز زنانگی تو.
بر سر ما چه خواهد آمد در آمد و شدهایمان،
اکنون که تمامی کافهها چهره ما را به یاد دارند
و تمامی هتلها نام ما را در دفتر
و پیادهروها به نغمه گامهای ما خو کردهاند؟
ما در معرض جهانیم، چون مهتابی رو به دریا.
در برابر دیدگانیم، چون دو ماهی سرخ در تنگی بلورین.
(نزار قبانی)
چه انتخاب بی نظیری.
عالی بود