چه خوب بود
اگر بین من و تو
نه رودی بود و نه کوهی
و نه سایهی هیچ ناامیدی
و نه هیچ آفتاب تند سوزانی
بین ما فقط راهی بود
هموار
و صاف
و روشن
که قلبهای ما را به هم میپیوست
که تنهای ما را به هم میپیوست
ولی دیگر مرا امید رفتن به چنین راهی نیست
و چشمم از دیدن پستی و بلندی
راهها و ناهمواریهایشان
فرسوده است
گامهایم از رفتن در تاریکی
به ستوه آمدهاند
تنم آرزوی فراموشی را دارد
ولی هنوز قلبم چون شمعی میسوزد
و من برین کوره راههای ناهموار
به امید دیدار تو
روان هستم.
" بیژن جلالی"
--------------------------------------------------------------
+ دانلود ترانه زیبای «نیستی» با صدای مجید عاطفی
(با سپاس از نارمیلا ی عزیز)
(متن ترانه در ادامه مطلب)
نــیــسـتــی. . .
عــکـسـای سـوزونـده تـو قـابــن ، مـاهــیـهـای قــصـه رو آبـن
لـحـظـه هــام افـتـاده از تـابـن، سـاعـت هــای کــوکـی خـوابـن
. . .
خـوابـن، انـگــار قــرص شـب خـوردن، انـگاری بـد جــور کـــم آوردن
انــگــاری صـد ســالــه کــه مــردن، انـگــاری از یـــاد مـنـو بــردن
. . .
کـــه دیـــگــه بــا مـن ، کـســی مـثــل قـدیــم نــیــســت
کــســی یــاد تــویِ دور از مــن و دل خـســتـــگــی ام نــیــســت
کــسـی یــاد تــو و مــن کــه دیــگــه دور از هــمــیــم نــیـســت
خــواب مــن پَــــر ، پــــروانـــه بی پَــــر
گـــوش شــب کـــر، ســـر گــیــجــه از ســر
نــبــــض رویـــــام بــــعــــد تــــو . . .
به انتظار فصل تو
تمام فصل ها گذشت
چه یأس بی نهایتی
ندیم من بود
فصل بد خاکستری
تسلیم و بی صدا گذشت
چه قلب بی سخاوتی
حریم من بود
adresse jadide man
هزار سال پیرتر شده ام
نمی دانم بوسه تو مرا
هزار ساله کرد
یا زمین هزار بار بیشتر
به دور خورشید گشته است
بیژن جلالی
اول فدای اشکای آسمان عزیز
دوم سلام به نیمای عزیز
خوشحالم که این فرصت رو فراهم کردی تا از دریچه وبلاگ پرطرفدار "در کوچه باغ شعر"، سایر دوستان هم بتونن از این شعر و ترانه زیبا بهره ببرن.
ممنونم از محبت بی دریغت
تبریک میگم آقا نیما،
فقط خواهشأ اجازه ندید این خانه شعر آرام تبدیل به ویترین تبلیغاتی بشه
ممنون از وبلاگ خوبتون و حسن سلیقه و انتخابتون
موفق باشید
سلام.
خیلی وبلاگ خوب و مفیدی دارین .
لطفا ادامه بدین .
پایدار باشید .
هَوایتــــــ ـــ ـ که به سـَـــــرم میزنــد ..
دیگـَــر در هیـــــــچ هَوایی،
نمیتوانــَـــم نفس بِــِکشمـــــــ ـــــ ــ !
عَجبــــــ ــــ ـ نـَـفسگیــــر است
هـَوایِ بـــی تــویی ..
تورو خدا هرروز مطلب بذارید ! دلم میگیره وقتی refresh میکنم آب از آب تکون نمیخوره
من
تهش بتوانم از چشمانت بگذرم
اصلا
خیلی که بخواهم مقاومت کنم
قید آغوشت را میزنم
اما
باد که میان موهای زیبایت جولان دهد
و با آن زلف های آشفته ات
وسط گندم زار که قدم بزنی ؛
دیگر کاری از دست من بر نمی آید
قطعا شاعر خواهم شد ..
سلام
توی وبلاگ من گفته بودین: شاعرشو میشناسید؟
منظورتون چی بوده؟
چون اخرین کامنتی که برای شما گذاشتم با اسم شاعر بود، و شعرهای وبلاگ هم همه از خودمه...
محتاج دعاتون هستم
خدایا بیا پشت آن پنجره که وا میشود رو به سوی دلم
بیا پرده ها را کناری بزن که نورت بتابد به روی دلم
خدایا کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش ، مبادا بمیرد
خدایا دلم را که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگرچه شکسته ، شبی می فرستم برایت
:)
چه خوب بود اگر سایه هیچ نا امیدی نبود
سلام
هر روز نگاهم به شعرهای زیبای صفحه ی مجازی شما گره میخوره و دلم رو به تپش های تندتر از قبل وا میداره،به شدت این صفحه رو دوست دارم و از غوطه ور شدن در اون لذت میبرم.
اما یه نقد درگوشی؛
از وقتی این لینک های خرید رو گذاشتین،مخصوصا اول صفحه،یه جوری شبیه هر ناکجاآبادی تو اینترنت شده،صفحه ی سرشار از عشقتون رو دریابید و بذارید مثل همیشه پر از عشق و مهربونی خالص باشه.
به هر حال در پناه خدای مهربونمون باشید.
کاش میشد سکوت را از نبض باور یک اتفاق دزدید
آن وقت ...
من چقدر حرف برای گفتن داشتم !
وای نیما... این خیلی قشنگ بود.
مرسی.
من به امید دیدار تو روان هستم..........
نمیدونم چی بگم جز اینکه اشکهام خودبه خود دارن سرازیر میشن.../
دلتنگی
خوشه انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت میکند اندوه