آسان است برای من
که خیابان ها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم که صدای باران را به جز تو کسی نشنود
آسان است به درخت انار بگویم انارش را خود به خانه ی من آورد
آسان است آفتاب را سه شبانه روز بی آب و دانه رها کنم
و روز ضعیف شده را ببینم که عصا زنان از آسمان خزر بالا می رود
آسان است یک چهچه گنجشک را ببافم
و پیراهن خوابت کنم
آسان است برای من که به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه ی اولش برگردد
برای من آسان است به نرمی آبها سخن بگویم
و دل صخره را بشکافم
آسان است ناممکن ها را ممکن شوم
و زمین در گوشم بگوید: "بس کن رفیق"
اما
آسان نیست که معنی مرگ را بدانم
وقتی تو به زندگی آری گفته ای
...
"شمس لنگرودی"
-----------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
آغوش تو که باشد،
-مهربانی اش را می گویم-
زمستان را هم به سُخره می گیرم
بی هیچ ترس و تردیدی
از اینهمه سرمایی
که حتی نفس در سینه می خشکاند!
"منبع: نت"
بر نمی گردند شعرها
به خانه نمی روند
تا برگردی
و دست تکان دهی .
روبان های سفید را در کف شعرها ببین که چگونه در باران می لرزند
روبان های سفید ، پیچیده بر گل سرخ های بی تاب را ببین !
بر نمی گردند شعرها
پراکنده نمی شوند
به انتظار تو در باران ایستاده اند
و به لبخندی ، به تکان دستی ، دلخوشند !
شمس لنگرودی
بسیار زیبا.
بذار شاعر بشم...
روی پیشخون..
ساحل تو!
در حوالی آلزایمر
کوچه ملی *
صندلی خالی
خودکشی در هیمالیا
بدل شدن به صدای یک نسل...
ترانه ی چشمات
بیست قدم مانده به خوشبختی
کازابلانکا
بوسه ی تو
سه شعر از مجموعه ی گریه های گربه ی خاکستری
یه دختر تو تراس رو به رویی
«راه ادامه داره...»
یغما گلرویی
دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب ، اگر گم شد هرچه هست دوستی نیست . . .
Durud bar shoma dust Aziz.
Vaghean ke vebe jazzabi darin.
Kheili khosh hal mishqm behem sar bezqnin.
Omidvqram az matalebam estefade konin.
Khoshetun umqd link yadetun bare..
Be durud
در “نقاشی هایم” تنهاییم را پنهان می کنم…
در “دلم” دلتنگی ام را…
در “سکوتم” حرف های نگفته ام را…
در “لبخندم” غصه هایم را…
دل من…
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من…
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ااااااااده
بیرون در، تو منتظرم بوده باشی
و بی آنکه کسی بفهمد
جای بیداری و خواب را
به رسم خودمان درآریم
چه بود بیداری
که زندگی اش نام کرده بودند.
شمس لنگرودی
فقط برای تشکر
سلام
این روزها به روزم با شعری بی ربط
سالی که نکوست از بهارش پیداست ..
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم
یا علی
زیبا بود. ممنون.
عاشق این شعرم نیمای عزیز,باصدای شاعر گوش کنید,درذهنتون حک خواهدشد.
خوش به حال یار نزار ..
سلام به نیمای عزیز و کاشف شعرهای ناب .خوبی؟
چه خبر؟ چه عجب استاد!
خیلی عالیه به من سر بزن