زیبایی تو
سینی
چای را برمیگرداند
غمگینم
بی
آنکه کودکی به دنیا آورده باشم، غمگینم
مرا
دوست داشته باش
چنان
باورت میکنم
که
شاخههایت به شکستن امیدوار شوند
من
دختر یک کشاورزم
آب
باش و با من مهربانی کن
سرکشی
نکن
قلب
من از قدمهای تو پیشی میگیرد
بگذار
شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا
تو را در آغوش بگیرم
تو
دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه
چای میخوری و شعر میخوانی
صدای
تو دلتنگم نمیکند
تنهایم
میکند.
"الهام اسلامی"
قوی نیستم اگر شعری مینویسم
باد قوی نیست اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد .
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتی گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود.
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کشتهاند .
"الهام اسلامی"
خیییلی وب باحالی داری
خوشال میشم به وب منم بیای