برهنه شو!
قرن هاست
جهان معجزه ای به خود ندیده
برهنه شو!
من لالم
و تن تو
تمامِ زبان ها را می فهمد.
"نزار قبانی"
لا به لایِ تو
نفس هایم را جا گذاشته ام!
کافی ست دستت را
بین موهایت،
روی سینه ات
یا روی لبت بکشی؛
منم که در هوا پخش می شوم .. !
"محمدصابر شریفی"
نمی دانم خوبِ من
یادت
هست؟
شرابِ
تنت را نوشیدم
و
در چشیدنِ طعمِ تنت،
بال
های حواسم سوخت...
یادت
هست؟
از
سر انگشتانت
تا
شهدِ لبانت
دریا
شدم و موّاج و رقص کنان
بر
اندامِ ظریفت پیچیدم.
باور
کن
هزار
بار تو را بوییدم
و
تمامت را که نفس شده بود
به
رگهایم سپردم
و
زیرِ پوستِ تنم
به
قاعده ی یک روحِ مسیحایی
تو
را جاری کردم
در
بسترم جاری شدی
و
همچون زمینی خشک تو را بلعیدم.
نمی
دانی
پروانه
های لبم
بر غنچه های لبانت نشستند
و
شهدِ شیرینت را نوشیدند
و
من
از
مرزهای بیکرانِ تو گذشتم
در
هم تنیدیم
و
دستهای اندوه را به بَند کشیدیم
تو
در هم آغوشی من غرق شدی
و
یادم هست
لرزیدی
و بارها لرزیدی
و
من
چون
نسیم تو را خواندم و زمزمه ات کردم
تا
تو آرام بگیری.
...
چه مستانه صدایم کردی
و
چه عاشقانه در گرمی
به
آغوشم کشیدی
قطراتِ
دریای جوشانِ سینه ام
کویرِ
تنت را سیراب می کردند
و
در شُر شرِ عرق ریزِ عشق و جنون
گلهای
خواهش روییدند
ما
صدای خواهش را شنیدیم
و
در عریانی آن لحظه های ناب
یکی
شدیم...
آری
خوبِ من!
این
است داستان عشق و جنون
که
مرزی برایش نیست...
"حامد ویسی"
منبع: http://shereno.ir
-----------------------------------------------
پی نوشت:
در اینکه این شعر واقعا متعلق به خود آقای ویسی باشد یا نه تردید دارم چون با خواندن اشعار ایشان در سایت شعر نو به این نتیجه رسیدم که هر شعر قشنگی که ایشان در صفحه شون ثبت کردن متعلق به خودشان نبوده بلکه کپی از دیگر شاعران مثل: گروس، آزاد نوروزی، محسن خیابانی و ... می باشد!!!