عشق
تو
کبوتری سبز است
کبوتری غریب و سبز
ای یار
عشق تو کبوتروار میبالد
بر انگشتان من
بر پلکهایم.
این کبوتر زیبا
چه سان آمد
از چه زمان آمد؟
ای یار
من فکر نکردهام
و کسی که عاشق شد
فکر نمیکند.
عشق تو ـ تنها ـ میبالد
چون باغچهها
و چون شقایق سرخ بر
دروازهها
چون بادام و صنوبر
بر دامنهها
و چون شکر در دل هلو.
عشق تو مثل هواست
ای یار
در برم میگیرد
از هر گوشه و کنار.
جزیره عشق تو را
خیال هم دست نمییازد
چون رؤیاست
ناگفتنی…
تفسیرناپذیر.
ای یار
عشق تو چیست؟
گل یا دشنه؟
شمعی روشن
طوفانی کوبنده
یا مشیت ناگزیر
خداست؟
درباره شاعر: نِزار قبانی (Nizar Qabbani) (۱۹۲۳–۱۹۹۸) شاعر و نویسنده اهل سوریه بود.