چند بهار
می شود از کنار شمعدانی ها گذشت
و دلتنگ عطر کسی نشد؟
مگر آدم چند زمستان را
می تواند
بی گرمای دستهای کسی که دوستش دارد
به بهار برساند؟
چند پاییز را می توان
با موسیقی باران و خاطره سر کرد
و دیوانه نشد؟
مگر یک آدم
چند بار قرار است بمیرد
که این همه خاطره
خنجر به دست
در آستانه ی هر فصل به کمینش نشسته اند؟
"بهرام محمودی"
زیباترین دریا را
هنوز نپیموده اند
زیباترین کودک
هنوز بزرگ نشده
زیباترین روزهایمان را
هنوز ندیده ایم
و زیباترین واژه ها را
هنوز برایت نگفته ام.
ناظم حکمت
درود عالی وغم انگیز